حرف زیاد است برای گفتن و نگفتن حتی..
می خواستم از پیروزی حق بگویم
که باطل را یکبار برای همیشه شکست داد.
و شیطان را خوار و خفیف کرد..

اما برای دل تو می گویم.
از دل خود..
دلی که به انتظار سرنوشت نشسته
تا برای تو باشد.
انشاء الله..

که ما دستی را که به دست نازنین تو داده ایم
رها نمی کنیم..
به عون الله تعالی.
دست راست و راستین تو برای ما
نشانه است..
تا گم نشویم میان همهمه ی گرگ های آدم ربا .

ما اهل کوفه نیستیم
علی تنها بماند ..

و با حضرت حجت (روحی له الفداء) عهد کرده ایم
که با نایب بر حقش..
تا پای جان می مانیم..
انشاء الله.

اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک..

نظرات 8 + ارسال نظر
MR جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:02 ب.ظ

ان شاالله...

منصوره دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ب.ظ http://vaznebodan.blogfa.com


چه در دل ِ من

چه در سر ِ تو

من از تو رسیدم به باور ِ تو

تو بودی و من ، به گریه نشستم برابر ِ تو...

به خاطر تو

به گریه نشستم

بگو چه کنم ...


با تو ، شوری در جان

بی تو ، جانی ویران

از این ، زخم ِ پنهان

می میرم ...


[ بدون نام ] چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ق.ظ

"به علی‌ شناختم من به خدا قسم خدا را"

... چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:22 ق.ظ

http://bigomaan.blogspot.com/
فیلتر است انگار

ع پ پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ق.ظ

نمیدونم...

MB پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:18 ق.ظ

چی رو دقیقا؟!

باران جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ب.ظ http://mynewworld86.blogfa.com

دو پست قبلتون (ذاک دعوای و ها انت و تلک الایام ...) خیلی به دل نشست...

میثم شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ق.ظ http://shekaste-zaman.blogfa.com/

سلام
لبخند بزن... که ما هم تا پای جان می مانیم
با آرزوی رسیدن به آرزوهات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد