از من جدا مشو که تو ام نور دیده ای . ..



پ.ن : می دانم..نباید دیگر داغی قلبم را بنویسم
باید بگذارم تمامش ذره ذره به پای تو نوشته شود..
تویی که همیشه با من بوده ای..
در زمین و آسمان..
و من هنوز با تمام چروک های پیشانی ام
اسم تو را می خوانم
و در خاطرم لحظات دل انگیز تو است..
و دست تو را می بوسم
و به صورتم می کشم تا یادم بماند
که این اشک ها جای لطیف دست های تو بوده روزی..

پ.ن : شوقی در دلم است..آتشی که
بی تاب و بی قرارم کرده..
نه که زندگی برایم قفس باشد نه ..
برای من زندگی چون همیشه با تو بوده..
لذت دارد..از اینکه نام تو را هنوز
می برم..
و تو جوابم می دهی ..
و آیه آیه گریه می کنم
و تو می بینی ام..

پ.ن : من از خیلی کلمات اینجا توبه کرده ام..
من از خودم و خیلی های دیگرم
به خدا پناه می برم..
اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین
..

به من برگرد..
و مرا بین کلمات همیشه ام
نگه دار ..

نظرات 3 + ارسال نظر
عباس دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ق.ظ http://loveabadan.blogsky.com

سلام دوست عزیز.وبلاگ جالی داری به منم سر بزن اگه مایل به تبادل لینک بودید منو با اسم
کهن سرزمین من ابادان لینک کنید و خبرم کنید تا با افتخار لینکتون کنم.منتظرتم عتیتم.

علی دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ق.ظ http://seeyourinside.blogsky.com

سلام. مرسی از متنی که نوشتی. من هم سوالی توی وبلاگ گذاشتم که فکر میکنم مشکل امروز همه ماست و دنبال جوابش هستم. میخواستم از شما هم خواهش کنم اگر جوابی به ذهنتون رسید برام بنویسید. البته شاید این سوال مشکل شما هم باشه و جواب کمی سخت باشه !

ح.ع سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:22 ب.ظ

شاید باید گفت ....

مرا به خاطرت نگه دار ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد