جهان برایم دیگر معنایی نداشت و من ، دلیر و مغرور و بی نیاز!
اما نه از دلیری و غرور و استغنا بلکه از : «نداشتن» و «نخواستن» .
زندگی کوچکتر از آن است که مرا برنجاند! و زشت تر از آنکه دلم بر آن بلرزد!..
دکتر علی شریعتی
salam eyvalZZ weblog e bahali dary be manam sar bezan khoshhal misham bye
هر که در قعر مذلت مانده است نا توانی را قناعت خوانده است
چه قدر بعضی کلمات بزرگ است بیش از ...
به JaSa: گمان کنم خیلی بی انصافی ست!
salam eyvalZZ weblog e bahali dary be manam sar bezan khoshhal misham bye
هر که در قعر مذلت مانده است
نا توانی را قناعت خوانده است
هر که در قعر مذلت مانده است
نا توانی را قناعت خوانده است
چه قدر بعضی کلمات بزرگ است بیش از ...
به JaSa: گمان کنم خیلی بی انصافی ست!