گر امشب میرسیدی بر سر من ...



۱.
باید جرات زندگی کردن داشت.
آدم باید در عین که عاقل باشه سر نترس داشته باشه.

۲.
هیچ وقت اون سیلی معلم احمق زبان پیش دانشگاهی را
یادم نمی رود.
بعدها طلب حلالیت می کرد
گفتم : نگران نباشید. آن دنیا سر ما خیلی شلوغ است
نوبت به سیلی نا قابل شما نمی رسد!

۳. اینقدر حماسی شده ام این روزها که
خواب هایم هم شبیه خواب های سوپرمن شده اند.
 یک دست به پل چمران است و  دست دیگر به
درب اتوبوسی که تا چشم کار می کند پر از مرد و زن است
و نزدیک است که از روی پل بیافتد پایین...
یعنی فکر کنم خیلی شیرین فقط چهار ساعت نگه داشته بودم
تا اتوبوس نیافتد روی سر این پژوهای رنگ و وارنگ بیچاره.

زنگ ساعت به دادم رسید و گر نه
واقعا داشت انرژی ام تمام میشد.

اما از همین جا از دعای خیر تمام مسافرین اتوبوس ممنونم.

۴.سعدی علیه الرحمه می فرماید :

صلح است میان کفر و اسلام..

با ما تو هنوز در نبردی!

نظرات 5 + ارسال نظر
vb شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:27 ق.ظ

akhey..bekhater man booda :D

man dare kelasso mohkammmmmmmmm
zadammmmmmmmmmmmmm
tooooooo sareshhhhhhhhhhhhhhhhhh
mizanamesh khoam ye rooooooozzzzzzzzz

MB شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:48 ق.ظ

ولی یادته آقای حجاریان چه حرصش گرفته بود
از اون جمله ی کذایی که بهش گفتیم؟ :دی

به من می گفت : شما رو که می بینم
یاد کوچیکی های سعید می افتم!

زود باشد که سر چوب پاره سرخ کنید!!!

MB شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:15 ب.ظ

http://rge2007.persiangig.com/audio/1.mp3

[ بدون نام ] شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:24 ب.ظ

تعبیر خوابتون اینه که یه خدمت بزرگ به جامعه می کنید!
من باب بند ۲ اینکه درسته سرمون شلوغه ولی اونجا دیگه براحتی هر انسانی یکی دیگه رو نمی بخشه چون لازم داره...
البته نظر من اینه!
من باب بند ۱ ... موافقم!

؟ یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:02 ق.ظ

زود باشد که سر چوب پاره سرخ کنید!
اینو به کدوم معنا گفته !o -: ؟ ولی عجب جوابی داده دبیرتون
ولی بازم جا داشت یه جمله ی کذایی دیگه می گفتید D: بیشتر می چسپید :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد