دریای شور انگیز چشمان تو زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست..
انی تارکم فیکم الثقلین :
کتاب الله و عترتی اهل بیتی
پیر جماران (ره) حدیث ثقلین را در اولین جمله ی
وصیت نامه اش آورده است..
و آن را اینگونه توضیح داده است که :
این دو امانت از هم جدا نشدنی اند
و هر بلایی به یکی از آنها برسد به
دیگری هم خواهد رسید..
و تاریخ ثابت کرد که بلایی که مسلمانان (!؟)
بر سر ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین)
آوردند همان بلایی بود که بر سر آیات الهی آمد.
و ولایت همانطور مهجور ماند
که آیات قرآن..
و من تازه می فهمم آیه ی شریفه ی قرآن را
که پیامبر در روز قیامت از قوم خود
شکایت می کند که :
(ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا...)
امروز هر کس که بگوید تاریخ مسلمانان
روشن بوده است
یا اسلام را نمی داند و یا تاریخ را..
مسلمانان با امامان خود همان کاری را
کردند که بنی اسرائیل با پیامبرانشان.
و من یتبدّل الکفر بالایمان فقد ضل سواء السبیل
..
من کنت مولاه فهذا علی مولاه
و علی بن ابی طالب را که دست پروده ی وحی بود
و نگهبان کوثر ..و تفسیر قرآن..
مهجور و مظلوم گذاشتند..
و این داغ ابدی بر دل تاریخ ماند..
و علوم و معارف بی نظیر الهی تا ابد در دل خاک
باقی ماند..
پ.ن ۱ : در منابع اهل تسنن هیچ حدیثی نیست
که پیامبر اکرم (ص) خلیفه ی آنان را به ولایت بعد از خود
توصیه کرده باشد..
فوقش این است که می گویند چند باری امام جماعت بوده.
پ.ن ۲: حدیث غدیر دقیقا به همین شکل مورد قبول اهل
سنت است..
جدا از اهمیت واقعه ی غدیر و غیر معقول بودن تفسیر غیر ولایی
از آن..
سوال این است که چطور پیامبر اکرم (ص) که
این همه دغدغه ی امت خود را داشتند
در مساله ی مهمی مثل جانشینی..
که حیات امت اسلام به آن بسته است
سکوت فرموده باشند..
و اگر چنین باشد -نعوذ بالله- قصور کرده اند!
و رسالت خود را درست انجام نداده اند
و مسبب حوادث بعد از آن شده اند..
و اینجاست که آدمی معنای آن آیه ی شریفه سوره ی مائده
را می فهمد که :
الیوم اکملت لکم دینکم..
پ.ن ۳ : برخی از اهل سنت می گوید :
پیامبر به مشورت توصیه کرده اند..
و تعیین جانشین بعد از خود را به شورای مسلمین
محول کرده اند..
بگذریم که سقیفه هیچ کجایش شبیه مشورت نبود.
و مهمترین اصحاب پیامبر در آن حضور نداشتند.
ولی فرض کن که سقیفه مشورت بود..
خلیفه ی دوم که رسما انتصاب بود..
یعنی حتی همین را هم
رعایت نکرده اند..
اللهم العن اوّل ظالم ظلم حق محمّد و آل محمّد
..
مرو ای دوست
مرو ای دوست
مرو از دست من ای یار ..
که منم زنده به بوی تو
به گل روی تو
اللهم لا تجعلنی من الاشرار
و لا من اصحاب النار
و لا تحرمنی صحبة الاخیار...
و احینی حیاة طیبة
و توفنی وفاة طیبة
..
خدایا غضب خودت را بر من حلال نکن..
من به فضل خودت
سرباز تو ام ..
و آرزویی جز خشنودی تو ندارم..
اللهم انی اسالک حبک
و حب من یحبک ..
شاعری در مشعر
عارفی در عرفات
بر گل روی محمّد صلوات
...
میدانی کجای دعای عرفه بیشتر از همه درد دارد..
آنجا که امام می گوید :
و فی سفری فاحفظنی
و فی اهلی و مالی فاخلفنی..
تو میان جمع نشسته ای
و یکدفعه دلت می رود به وداع زینب (س)
با بدن های رها شده در صحرا ..
پیکر نازنین امامی که
از اهل خودش کسی نبود
که حتی دفنش کند..
السلام علی من دفنه اهل القری..
می شود مگر کسی نام نامی حسین را بشنود
و اشک هایش سرازیر نباشد..
اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود..
اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک..