-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 دیماه سال 1389 11:13
حالا به عشق روی او روزی به پایان می برم.. و قل رب اغفر و ارحم و انت خیر الرحمین .. ولی من هنوز آخرین لحظه ی این آیه ها را به یاد دارم.. و آنقدر همین چند کلمه شیرین است که می توانم مدت ها به آن دل خوش باشم.. نمی دانم که چقدر زود باورم.. اما حتی اگر خیال هم باشد تمام این کلمات .. من به عشق شعرهای نگفته ام هنوز نفس می...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 دیماه سال 1389 22:41
روی تو ببرد از دل ما هر غم رویی .. می دانی..تو راز دار نیستی همین است که راز ها از تو می گریزند کلمات لب های تو را بهتر می فهمند تا قلب ات را.. و این رازها را آزار می دهد. به سکوت ایمان بیاور و به کودکی که در گهواره تنها می خندید و بعدها پیغمبری شد که معجزه اش لبخند بود .. یادت هست که سعدی می گفت: تو صبر از من توانی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 دیماه سال 1389 13:19
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم .. . پ.ن : هیچ کس از بغض درون دلم خبر ندارد و تنها تو حرارت این آتش را میدانی.. که خود خالق اش بوده ای.. اللهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک ..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 دیماه سال 1389 01:56
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن .. پ.ن : الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک یومنون به.. سوره ی مبارکه بقره- آیه ی ۱۲۱ یعنی کسانی که کتاب آسمانی شان رو آنطور که شایسته ی آن است مطالعه می کنند ، آنها هستند که به عنوان مومنین به آن کتاب محسوب می شوند. یعنی اینکه من بگویم به قرآن کریم معتقدم ولی زیاد خبر نداشته...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 دیماه سال 1389 04:32
مکن جانا دل ما را نگه دار که آسان است بر تو بردن دل ..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 دیماه سال 1389 01:01
دیگران چون بروند از نظر ، از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی .. امیرالمومنین (روحی له الفداء) در نامه ای به برادرشان شعری نقل می کنند از شاعری از قبیله ی بنی سلیم که : فان تسالینی کیف انت فاننی صبور علی ریب الزمان الصلیب یعز علیّ ان تری بی کآبة فیمشت عاد او یساء حبیب ! اگر از من بپرسی که چگونه ای .. گویم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 دیماه سال 1389 19:22
ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو در نظر سبکتکین عیب ایاز می کنی! پ.ن : ننوشتم نه از سر خوشی است..نه از خستگی و نه از مشغولی. دارم آداب سر سفره نشستن را یاد می گیرم..انشاءالله. پ.ن : من اگر به گذشته بر گردم..خیلی راه ها را نمی روم. خیلی آدم ها را نمی بینم..و خیلی حرف ها را نمی زنم. تو که شاید نوشته های اینجا را می...
-
السلام علی الراس الرفوع
پنجشنبه 25 آذرماه سال 1389 21:51
الهی قربونت برم آقا .. حالا دیگر تنها ماندی و لم یبق لک ناصر و انت محتسب الصابر و یک تنه برابر لشکر ایستادی مجادلا بذی الفقار کانک علیّ المختار .. سیل تیرها به سویت می آمد آقا کاش بودی و میدیدی که امروز عاشقانت به اندازه ی همان تیرها بی نهایت اند.. آقا کاش بدنم آن روز جلوی آن تیری را می گرفت که به گلویت اصابت کرد .. ....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 آذرماه سال 1389 05:54
السلام علی الشفاه الذابلات.. سلام بر آن لب های خشکیده .. ۱. محرم که میشود..دلم به آب نمی رود. برادر اسد می گفت بگو : یا ابا عبدالله..بعد بنوش. گفتم..اما هنوز از گلویم پایین نمی رود. ۲. السلام علیک یا ثار الله و بن ثاره.. ثار یعنی خونخواه.. صاحب خون.. سلام بر کسی که خون خواه خودش و پدرش ، الله سبحانه و تعالی است.....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1389 05:53
بگذار بگویند زود باور است آدمی که به خواب و خیالی دل می بندد و به شوق تو هیچ غمی را جدی نمی گیرد.. حالا نپرس که چرا هوای قنوت هایم ابری است.. و مدام می بارد.. و به خورشید پشت ابرها سلام می کند. و سلام های پنهان را جواب او می بیند.. و به دانه های تسبیح از لبانش دل باخته است.. از این بغض به هنگام وضو یا از ذکر های...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 08:25
هر که به من می رسد بوی قفس می دهد جز تو که پر می دهی تا بپرانی مرا... اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک .
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 آذرماه سال 1389 07:19
دریای شور انگیز چشمان تو زیباست آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست.. انی تارکم فیکم الثقلین : کتاب الله و عترتی اهل بیتی پیر جماران (ره) حدیث ثقلین را در اولین جمله ی وصیت نامه اش آورده است.. و آن را اینگونه توضیح داده است که : این دو امانت از هم جدا نشدنی اند و هر بلایی به یکی از آنها برسد به دیگری هم خواهد رسید.....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 آبانماه سال 1389 06:51
ای روز من بی روی تو همچون شب تار آمده..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 آبانماه سال 1389 04:50
مرو ای دوست مرو ای دوست مرو از دست من ای یار .. که منم زنده به بوی تو به گل روی تو اللهم لا تجعلنی من الاشرار و لا من اصحاب النار و لا تحرمنی صحبة الاخیار... و احینی حیاة طیبة و توفنی وفاة طیبة .. خدایا غضب خودت را بر من حلال نکن.. من به فضل خودت سرباز تو ام .. و آرزویی جز خشنودی تو ندارم.. اللهم انی اسالک حبک و حب من...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 آبانماه سال 1389 09:30
شاعری در مشعر عارفی در عرفات بر گل روی محمّد صلوات ... میدانی کجای دعای عرفه بیشتر از همه درد دارد.. آنجا که امام می گوید : و فی سفری فاحفظنی و فی اهلی و مالی فاخلفنی.. تو میان جمع نشسته ای و یکدفعه دلت می رود به وداع زینب (س) با بدن های رها شده در صحرا .. پیکر نازنین امامی که از اهل خودش کسی نبود که حتی دفنش کند.....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 آبانماه سال 1389 00:23
دیشب بچه ها وقت دیدن مختارنامه حالشان دست خودشان نبود دیگر ضجه می زدند.. و گاهی به خودشان. و انگار از چشم هایشان می خواندی که از حسین -روحی له الفداء- می خواهند که نیاید.. تو را به خدا به این شهر گناه آلود نیا.. تو را می کشند این آدم های دنیا گرفته. وقتی تمام شد. برای مدتی فقط سکوت بود. شاید بیست دقیقه یا بیشتر.. هیچ...
-
فنعم القادر الله...
یکشنبه 16 آبانماه سال 1389 11:10
می سوزم از اشتیاقت .. در آتشم از فراقت .. اللهم ربّ الارواح الفانیه و الاجساد البالیه اسئلک بطاعة الارواح الراجعة الی اجسادها و بطاعة الاجساد الملتئمة بعروقها و بکلمتک النافذة بینهم و اخذک الحق منهم و الخلایق بین یدیک ینتظرون فصل قضائک و یرجون رحمتک و یخافون عقابک صل علی محمّد و آل محّمد و اجعل النور فی بصری و الیقین...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 آبانماه سال 1389 04:55
تا هستم من اسیر کوی تو ام .. در آرزوی تو ام .. پ.ن : ببین..من یاد گرفته ام که چطور دلم را از دل تنگی پر کنم و حرفی نزنم.. و گذشت آن زمانی که نوشتن آرامم می کرد.. حالا قد غصه ها کشیده تر از کلماتم شده است.. و شعرهایم تسلیم شده اند..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 آبانماه سال 1389 21:22
صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک . . دلم شوق دعای عرفه دارد.. و کلماتی که همه اش انگار آغشته به آهنگ کربلا است الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع.. و لا لعطائه مانع.. و لا کصنعه صنع صانع ... من به تو پناه می برم از این بغض طولانی که انگار سال هاست درون گلویم مانده و به هیچ شوقی نمی شکند..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 آبانماه سال 1389 06:03
پس از چندین شکیبایی شبی یارب توان دیدن که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت ... پ.ن : شنیدی حکایت غریب اسم هایی را که شفا می دهند به دل های غریب.. « فما احلی اسمائکم و اکرم انفسکم و اعظم شانکم و اجل خطرکم و اوفی عهدکم و اصدق وعدکم...» پ.ن...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 11:26
یا ربّ انت القادر علی کل شیء انا عبدک الذی اعترف لک بالعبودیه انا عجز المحض انا ضعف المحض انا جهل المحض انا فقر المحض انت یا ربّ انت الغنی انت العالم انت القادر انت المحیط بکل شیء انت الکریم انت الرحیم ... پ.ن : بیست و هفت سال تمام شد. و یک قدم در راه خدا بر نداشتم.. از خدا می خواهم که عذرم را بپذیرد و در ادامه ی راه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 01:20
بال ، تنها غم غربت به پرستوها داد ... خدایا .. من به تو شکایت می برم که دستم از باب الجواد کوتاه شده .. و دلم به ضریح نازنین امام رضایم نمی رسد خدایا..من به تو شکایت می برم که حالا به جای چهره های معصوم حرم باید بین سیاهچاله ها غوطه بخورم.. و چشم هایم قدرت دیدن نورها را نداشته باشد. نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 10:50
اللهم اغننی بحلالک عن الحرام.. گفتی که حافظا دل سرگشته ات کجاست .. در حلقه های آن خم گیسو نهاده ایم پ.ن: استادم می گفت. حقیقتی که مخفی مانده این است که موسی سخنران خوبی نبوده و یهودی ها در مورد او اغراق می کنند بلکه حتی پیام های موسی را برادرش آرون (هارون) برای بنی اسرائیل قرائت می کرده.. آنوقت توی دلم به قرآن فکر می...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 مهرماه سال 1389 21:50
باشد که دلداری کند .. امام جواد - روحی له الفداء- می فرماید : من انقطع الی غیرالله وکله الله الیه.. یعنی هر کس به غیر خدا دل ببندد خداوند او را به همان شخص وا می گذارد! پ.ن : وقتی آشنایان قدیمی را اینطور می بینم از گذشته ام متنفر می شوم .. برای من ثابت شده..اینها که به جمهوری اسلامی پشت می کنند کم کم حتی آدم بدی هم می...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 مهرماه سال 1389 07:02
دوستی کی آخر آمد دوست داران را چه شد . ..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 مهرماه سال 1389 07:18
اگر بی تو به گلزارم به زندانم به جان تو .. به جان تو... به جان تو... ۱. در لب تشنه ی ما بین و مدار آب دریغ بر سر کشته ی خویش آی و ز خاکش برگیر .. می بینی .. با کلمه ای اشک در چشمم حلقه می زند و بغض گلویم را می گیرد. و حرف نا تمام می ماند.. حالا تو باز بگو که چرا این همه روز این واژه های عزیز زندگی ام را با تو نگفته...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 09:53
من نه عاشق بودم و نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید.. ربنّا اصرف عنّا عذاب جهنم. انّ عذابها کان غراما -سوره ی مبارکه فرقان آیه ی ۶۵- پ.ن : متنفرم از «مرغ سحر» و آهنگ هایی که ناله را تبلیغ می کنند و ناله هایی که نجوای شیطان است و نجوایی که دل مومنین...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 شهریورماه سال 1389 04:12
باید قدر غم را فهمید.. غم را برای آدم های شبیه من آفریده اند که انگار حق همه را می شناسند غیر از حق الله را . من حالا خوب میدانم..خدا را به خاطر این دردها باید بیشتر شکر کنم.. غصه هایی که همه بهانه اند تا چشم های من یاد تو کنند.. و لب های من اسم تو را زمزمه کنند. افسوس که هنوز من خوابم و نمی فهمم.. و صد افسوس که...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 شهریورماه سال 1389 07:30
دهان یار که درمان درد حافظ داشت فغان که وقت مروّت چه تنگ حوصله بود..
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 شهریورماه سال 1389 10:51
غمت را نهفتم در سینه اما با کس نگفتم راز نهانی .. پ.ن ۱ : اگر به هر مهربانی اینطور نامهربانی کرده بودم تا به حال از من رنجیده بود..و تنهایم گذاشته بود. اما تو..تنهایم نگذاشتی که هیچ.. محبت ات را بیشتر کردی.. اللهم انی اسالک حبک و حب من یحبک .. به قول آن فراز از دعای عزیز افتتاح : یا رب انّک تدعونی فاولّی عنک.. و تتحبب...