-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1383 00:18
«خرقه پوشی من از غایت دینداری نیست پرده ای بر سر صد عیب نهان می پوشم»
-
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد..
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1383 20:40
بنگر که زمانه چه وزنی دارد ؟ دردا که که عاشقان کنج عزلت اختیار نموده اند و قلندران عاشق پیشگی !
-
و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست!
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1383 20:37
و زمانی شده است که به غیر از انسان هیچ چیز ارزان نیست!
-
هر چه با من اینجاست..رنگ رخ باخته است...
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1383 07:56
ارغوان این چه راز ی است که هر بار بهار با عزای دل ما می آید؟
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 اسفندماه سال 1383 20:35
برف های سفید بهمن در اسفند بهمن می شود و گاهی به خود رنگ دود می گیرد مثل اسفند!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 اسفندماه سال 1383 11:53
سعدی آن نیست که هرگز ز کمند تو گریزد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1383 18:26
شاعری * در ساحل بطری مرموزی یافت در بطری چرخید غول افسانه به پایانه ی نفتی کوچید! «سید حسن حسینی» *عکس تزیینی است!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1383 18:24
این منم! عمود بر جریان آدمها.. در جریان موازی با هر چه آبی خمیده چون موج شکسته چون دریا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 اسفندماه سال 1383 20:16
قسم به لحظه های غمناک بازگشت و آنگاه که اشک ها به موسیقی تکرار چشم ترجیعی ارغوانی می بخشند...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 اسفندماه سال 1383 07:39
گاهی نظرات دیگران در مورد من بخشی از تفریحات سالم روزانه ام می شود.. یادم نمی رود دکتر پیشوایی به من میگفت: non-linear قاشق چنگالی با کروات سفید و یقه ی آهنی!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 اسفندماه سال 1383 22:44
بی حس شده ام شاید از فرط حادثه و گاهی دریغ از نگاه های جنون آمیز.. ¤ آن ماهی دلتنگ خوشبختانه مرده است ...¤
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 اسفندماه سال 1383 00:00
¤ تنها دو دست آبی از دست آسمان رفت .. .¤ و افسوس و صد افسوس که حسین بن علی امروز در میان مرثیه خوانانش نیز مظلوم است.. انگارمظلومیت برای همیشه ی تاریخ در کنج این خانه خاک می خورد.. آدمها در سیلاب آرزوهایشان به قیمت فرصتهایشان غرق می گردند..و ندای- هل من ناصر ینصرنی - در همهمه ی پوچشان گم میشود.. من برانم که برای هر...
-
راستی آیا می توان رفت و نماند؟
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1383 16:20
باید از رود گذشت باید از رود اگر چند گل آلود گذشت! * *دکتر شفیعی کدکنی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1383 00:34
السّلامُ علی المقطوع الوتیــن السّلامُ علی المحامی بلامعین السّلامُ علی الشیب الخضیب السّلامُ علی الخدِّ التریب السّلامُ علی البدن السّلیب السّلامُ علی الثغر المقروع بالقضیب
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اسفندماه سال 1383 15:12
«قد یعلم الــله الذین یتسللون منکم لواذا» خداوند به حال کسانی از شما که پشت سر دیگری پنهان می شود آگاه است..
-
السلام علی الراس المرفوع...
شنبه 1 اسفندماه سال 1383 11:29
از پای تا سرت همه نور خدا شود در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 بهمنماه سال 1383 23:45
چو غم ت را نتوان یافت مگر در دل شــاد ما به امیــد غم ت خاطر شــادی طلبیم..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 بهمنماه سال 1383 14:06
گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد! آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی ی من چیست ؛ همه گول خوردند ! «صادق هدایت»
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 بهمنماه سال 1383 11:16
من چهره ام گرفته من قایقم نشسته به خشکی مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست: یک دست بی صداست من، دست من ، کمک ز دست شما می کند طلب. «نیما یوشیج»
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 بهمنماه سال 1383 15:27
در دل بی آرزوی خود،جهانی یافتم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 بهمنماه سال 1383 15:26
از دور یا نزدیک نفرت آغشته به دروغ و دو رویی را لمس میکنم.. تنها می دانم نباید گفت.. زیر لب برای خودم می خوانم: من آن شمعم که با سوز دل خویش فروزان می کنم ویرانه ای را اگر خواهم که خاموشی گزینم پریشان می کنم کاشانه ای را
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1383 19:36
شاید افسرده می نویسم.. با محبت از مرگ می نویسم.. «مرگ مخفی ترین محبت زندگی ست»
-
خانه ی چشم مرا از گریه ویران کرد و رفت...
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1383 13:09
خواندم ت ، پاسخم گفتی؛ از تو خواستم، عطایم کردی؛ به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛ به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛ به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛ ...خدای من! این منم و پستی و فرومایگیام و این تو یی با بزرگی و کرامت ت از من این میسزد و از تو آن ... ...چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای...
-
.... a Simple Question
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1383 10:20
ـ ای غریبان سفر کرده ٬ کدامین غربت بدتر از غربت مردان وطن در وطن است !؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1383 08:23
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد.. مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1383 12:02
میا بی دف به گور من برادر ! که در بزم خدا غمگین نشاید
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1383 12:00
برای هر یک از ما در آسمان ستاره ای ست،آنقدر دور از دسترس،که در ازای اشتباه اتمان،هرگز رنگ نخواهد باخت. در برکه آب،در شمیم پیچک ها،در صفا وخلوص برخی از کتابها،پروردگار را یافته ام،اما نه هرگز نزد کسانی که شغلشان گفتن از اوست. ما خود سبب سلب عشق خداوند از خویشیم «کریستین بوبن»
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1383 21:20
تحمل اندوه از گدایی همه ی شادی ها آسانتر است.. تنها مجرمان التماس خواهند کرد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1383 17:05
م ط مئن نیس ت م ت صویر ت یره ای در ذهنم ت یر می کشد دلم برای ت مام ت هم ت ها و ت وجیها ت مسخره ا ت ت نگ میشود..
-
پرورش اموات!
شنبه 24 بهمنماه سال 1383 23:11
زندگی سر می کشد، چون لاله ی وحشی از شکاف گور !