-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آذرماه سال 1388 23:16
که ما کشتی در این طوفان به سودای تو می رانیم .. ~ خدا را شکر که محرّم نزدیک است که بغض هایم انگار دیگر طاقت ندارند.. اشک هایی که دلشان نمی خواهد بدون نام تو جاری شوند.. و اگر چه بی قرارم امروز و دلم سخت بی تاب .. به دست های تو امیدوارم .. ~ کاش آدمی اینقدر که دغدغه ی خودش را داشت نگران دلش بود.. من از تمام زاویه ها به...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 آذرماه سال 1388 04:40
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی مرا به آتش عشقت نشاندی و ننشستی .. و اوفوا بعهد الله اذ عاهدتم ... پ.ن : میگه : گاهی اتفاقات فرصت هستند برای اینکه آدم محبت خودش رو به خدا نشون بده.. و این لطف خداست که این «هیزم» رو فراهم کرده .. اگر عرضه داری..آتش بگیر! پ.ن : مگر میشود بعد از این همه سال محبت دست تو را نشناسم.. کاش...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 آذرماه سال 1388 23:04
رنج ما را که توان برد به یک گوشه ی چشم شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی .. پ.ن : یا رحمن .. رب انی استغفرک استغفار حیا و استغفرک استغفار رجا و استغفرک استغفار انابة و استغفرک استغفار رغبة و استغفرک استغفار رهبة و استغفرک استغفار ایمان و استغفرک استغفار اقرار و استغفرک استغفار اخلاص و استغفرک استغفار تقوی و استغفرک...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 آذرماه سال 1388 08:53
یا راحم العبرات ...
-
من کنت مولاه...
شنبه 14 آذرماه سال 1388 23:05
یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...! ~ مثل وقتی که خداوند معاد را به چشمان ابراهیم(ع) آورد و قلب او را که مومن بود ، مطمئن کرد .. حوادث اخیر بسیاری زاویه های نامعلوم صدر اسلام را برای من روشن کرد.. به شوخی-ولی خیلی جدی- به اطرافیان می گفتم: این روزها شیعه تر هستم.. ~ مگر بنی اسرائیل با...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 آذرماه سال 1388 02:00
عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان هر دم تجلی می رسد بر می شکافد کوه را .. پ.ن : کلمات هم خود را از من دریغ می کنند.. افسوس .. فاصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 آذرماه سال 1388 21:15
ای روی تو آبروی مردم برده ابروی تو جان عاشقان افسرده گفتی که دچار قحط لیلی شده ایم ای جان دلم..مگر که مجنون مرده؟!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 آذرماه سال 1388 12:32
عید رخسار تو کو تا عاشقان در قفایت جان خود قربان کنند.. پ.ن : برای من همین دعاهای نورانی منسوب به ائمه تک تک شان معجزه است.. روشن تر از دست موسی و یا نفس عیسی .. پ.ن : بگذار بگویم چه عکس هایی را دوست دارم چه منظره هایی را .. آنهایی که خورشید از دور می تابد به ظلمات..به تاریکی.. و تاریکی روشن می شود و با رنگ ها جان می...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 آذرماه سال 1388 13:02
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجا .. وعده ی دیدار کجاست.. ربنا آتنا من لدنک رحمة و هیئ لنا من امرنا رشدا .. پ.ن : حرفی ندارم باز هم چشم به راه تو ام ..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 آبانماه سال 1388 11:46
شروع قصه با تو بود و هرچند سرگردانم امروز میدانم خدا اگر بخواهد دیر یا زود به دست های تو تمام می شود.. به دست های تو تمام می شوم.. پ.ن : مرا فریب باش آرام کن ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 آبانماه سال 1388 00:50
جای شریف بوسه ی پیغمبر خداست این نیزه ای که از همه بالاتر آمده .. لب باز کن از هم .. ای تن بی سر.. حسین من ! حرفی به لب بیار ..ببین خواهر آمده ..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 آبانماه سال 1388 09:51
کشته ی غمزه ی خود را به زیارت دریاب زانکه بیچاره همان دل نگران است که بود ..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 آبانماه سال 1388 03:57
بشکن و روی بغض خودت پا گذار ، دل! بارانی ام.. مرا به خدا واگذار ، دل ! قامت ببند در شب شمشیرهای مکر حلق بریده را به مصلا گذار ، دل! مانند او که قافله سالار زخم شد برخیز و روی چشم جنون پا گذار .. دل! ... امشب برای حضرت زینب(س) شکسته ای خود را به جای حضرت زهرا (س) گذار .. دل! .. .
-
السلام علیک یا ابالفضل العباس(ع)
سهشنبه 26 آبانماه سال 1388 01:23
یادش به خیر زیر لب می خواند و اشک در چشمانش حلقه میزد : یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را .. پ.ن : خدا مرا به دست های تو ببخشد..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 آبانماه سال 1388 22:20
غربت من در جهان از بهر توست قربت خاصان درگاهت بده .. اللهم فاقبل عذری..و ارحم شدت ضری و فکنی من شد وثاقی یارب ارحم ضعف بدنی و رقة جلدی و دقة عظمی.. پ.ن : به لطف خدا ..به لطف خدا خیانت نمی کنم ..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 آبانماه سال 1388 05:14
من از بیگانگان عمرا بنالم !
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آبانماه سال 1388 01:54
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت باز مشتاق کمانخانه ی ابروی تو بود.. خواب روزهای نیامده..آدم های ندیده و حرف های نگفته را می بینم.. منتظرم اما .. که یک روز یا شبی حتی بیایی و مرا بی خبر از خودم بگیری .. خوبی آروزهای محال این است که هرگز نا امیدت نمی کنند.. اللهم انی اعوذ بک من شرّ نفسی.. پ.ن : من به تمام بغض هایم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 آبانماه سال 1388 18:36
شعر من شرح پریشانی زلفی ست شگرف .. دلم نمی آید برای دل آرام حرفی از خودم بنویسم که چطور گاهی بغض تا آخرین بن بست ها تعقیبم می کند.. درست مثل اون راننده ی پایتخت که می گفت من مسیرها را خوب نمیدانم اما بن بست ها را مثل کف دست می شناسم! آرام نیستم و طبق معمول زندگی ام درست وقت آن است که بیایی ... پ.ن : الهم انی اسئلک...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 آبانماه سال 1388 09:18
بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت... پ.ن : ..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 آبانماه سال 1388 11:59
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله گدای خاک در دوست پادشاه من است! غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست جز این خیال ندارم خدا گواه من است ..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 آبانماه سال 1388 09:17
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی .. در تاریکی اتاقم .. سراج دارد می خواند که : شب عاشقان بیدل .. چه شب دراز باشد .. ...
-
۸۸/۸/۸
جمعه 8 آبانماه سال 1388 00:56
قد گلدسته وقاری داره امشب که نگو .. پ.ن : کارم به جایی رسیده است که دیگر دل آرام هم محرم دردهایم نیست.. خیلی دلم می خواست اینجا برایت بنویسم آقا.. که تو میدانی علت بغض های گاهی شکسته ی این شب ها و روزهایم را .. آقا...شما دیدی که ..اینقدر بی قرار است دلم که وقتی خطیب نماز جمعه میان این همه غربت اسم شریف پدرتان را می...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 آبانماه سال 1388 10:37
اولم یکف ِ بربّک علی کل شیء شهید .. زین آتش نهفته که در سینه ی من است خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت .. پ.ن : خمار صد شبه دارم..شرابخانه کجاست؟ پ.ن : در سکوت مطلق.. ناگهان شوقی لطیف دست دلت را می گیرد.. اینقدر بی خبری که نمیدانی از کجاست.. کم کم دارم می فهمم که زندگی را برای بعضی لحظه ها ساخته اند .. پ.ن : ربنا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آبانماه سال 1388 22:30
السلام علیک یا ابا عبدالله.. آقا ممنونم .. .
-
سلام..
سهشنبه 5 آبانماه سال 1388 00:42
الحمدلله الذی تحبّب الیّ و هو غنیٌ عنّی.. الحمدلله الذی یجیبنی حین انادیه.. الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله .. پ.ن : خدا مرا به دست های تو ببخشد.. دست هایی که بدون دلیل درست آن زمان که بی خبر بودم از -خواستن- دستانم را گرفتند.. پ.ن : من به صدای نازنین تو قول میدهم تا آخرین نفس در راه تو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 آبانماه سال 1388 10:18
و اصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین.. راه عشق است این ..
-
دلشکسته منم..
جمعه 1 آبانماه سال 1388 18:58
« نمک پرورده ی زخمم .. به مرهم احتیاجی نیست...»
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 22:35
زین دست که دیدار تو دل می برد از دست ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست کز شادی وصل تو فرامش کند آن را .. پ.ن : نقل است که وقتی ابرهه برای ویرانی کعبه می آید ابتدا شتران اهل مکه را غارت می کند. عبدالمطلب که آن زمان بزرگ مکه بوده ، «دویست» شترش به دست لشکر ابرهه به یغما گرفته میشود. بعد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 مهرماه سال 1388 08:57
اللهم انی اسئلک حبک و حب من یحبک.. پ.ن : ... چطور صدای قدم هایم را نمی شنوی؟ دارم آهسته آهسته تمام میشوم.. خدا مرا به دست های تو ببخشد.. .. پ.ن : "...و کسی چه می داند، دلی که در بی اوئی مانده است برق هر نگاهی جانش را می خراشد!... که هر چهره ای، نگاهی، طنینی، رنگی... در نگاه های او فریاد می زند که او...
-
ایستاده در باد
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 02:25
با وجود رخ و بالای تو کوته نظریست به گلستان شدن و سرو خرامان دیدن! تمام حرف ایمان یعنی اینکه : بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین.. پ.ن : ... از دل آرام گله دارم که نمی گذارد حتی اینجا برایت بنویسم.. حرفی ندارم.. جز بی ادعایی همیشه.. و اینکه هیچ کس را ندیدم که در صفتی از من بهتر نباشد. اما تو .. ای راوی سرگشته ی من! من...