اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد
و مماتی ممات محمد و آل محمد
...



۱. این شیوه ی تاریخ است
حقیقت را اول نقد می کند و بعد به سخره اش می گیرد
آنقدر که مضحکه ی آدم های سرشناس گردد
بعد به دشمنی اش بر می خیزد و دشنامش می دهد
آنقدر که کودکانش به سنگ می زنند
و آخر
درست به موقع
به شکوه و عظمتش غبطه می خورد!

۲. سخت معتقدم خدا را برای غصه ها بیشتر باید شکر کرد.
مگر نه اینکه همه انسانیم و به هنگام شادی ، فراموش کار !
گاهی غم ها لطف خداست ..

وای بر من ...

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای
آهسته می ترواد از این غم ، ترانه ای

باران -شبیه کودکی ام- پشت شیشه هاست
دارم هوای گریه
..
خدایا بهانه ای !


قیصر امین پور



ـ «چتر برای چه؟

خیال که خیس نمی شود! »

یا ایها الذین آمنوا : اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا
یصلح لکم اعمالکم
و یغفر لکم ذنوبکم
و من یطع الله و رسوله
فقد فاز فوزا عظیما !



۱. کشور کوچکی بود ، دلش.
آنقدر که در همان جنگ نخست جهانی
به دست نازی های سر کوچه شان
اسیر شد.
دردش فقط -بود و نبود- بود و
از قضا
همیشه یکی بود و یکی نبود.
همه را به یک چشم میدید
اما چشم دیدن خیلی ها را نداشت.
حافظ که می خواند عاشق میشد و
با مولوی عارف.
گاهی هم با صدای معین می رقصید!
آدم و درخت و خدا برایش فرقی نداشت
همه را برای خودش می خواست!

( برگرفته از دفتر خاطراتی که
هر جا رفتم
و هر کسی را دیدم
صفحه ای از آن را  یافتم.)

۲. به دلیل ترس از قیامتو عقوبت حرف جاهلانه ای که نوشته بود
در تاریخ 3 آبان 1390 حذف شد

ربنا اننا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا
و ترحمنا لنکونن من الخاسرین ..

۳. دلم از خیلی چیزها گرفته است.
دیروز از همان روزها بود که دیوانه شده بودم.
دلم دیوار می خواست که سرم را محکم بکوبم
به سختی اش.
آیه ها جوابم کرده بودند تا به اینجا رسیدم :

یا ایها الذین آمنوا : اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا
یصلح لکم اعمالکم
و یغفر لکم ذنوبکم
و من یطع الله و رسوله
فقد فاز فوزا عظیما

از خدا ممنونم...!
مثل همیشه.

الحمدلله الذی نور وجه حبیبه...


غم هم اگر ترکم کند ، تنهــای تنها می شوم...

در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی...


.......

سخن عشق تو بی آنکه برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می دهد از حال نهانم

گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
باز گویم که عیانست چه حاجت به بیانم...