الحمدلله الذی لا ادعوا غیره..

در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کرده ام خاطر خود را به تمنای تو خوش..



فاصبر صبرا جمیلا.
انهم یرونه بعیدا
و نراه قریبا ..

کردار اهل صومعه ام کرد می پرست..

و خدایی که در این نزدیکی است..



~ یادش به خیر ..سفارش میکرد
در لیالی قدر..بیشتر هوای لیلی را داشته باش.

~ ابراهیم را به خاطر بت در آتش انداختند..
من را محض خاطر تو اینجا آوردند!

~ این روزها همه گنده تر از دهان شان حرف میزنند
و فکر میکنند مسواک در لهجه ی آدمی اثر دارد.
این روزها آدم ها به جای اینکه دست همدیگر را بگیرند
مچ همدیگر را می گیرند..
و شاخ هایشان را برای هم شانه می کنند.

~ می گفت :‌ پلک صبوری می گشایی..

و این پلک صبوری یکدفعه تمام زندگی ام شد.
اسمی که آرام و بی هیاهو..
در چشمانم درخشید..
و عاشقانه نگاهش کردم.
و بی هیچ چشم داشتی..حتی به قدر دیدن
تا ابد..دست به دامانش شدم..

مرگ اگر وصل باشد.
زندگی تمامش
پیامک عاشقانه است...

زنده باد زندگی..

زنی با شعرهای همچنان از عشق ناگفته..




پ.ن : ولی من بر عکس شما نگاهم به من است
شاید سیاست حکم نکند این روزها به من نگاه کردن را..
اما من برایم مهم نیست این فراز و نشیب ها.

سرشار از یقین و امیدم..
میدانم که خدا -اگر ما درست بمانیم-
کمک مان میکند..
 باید
امید مان را به جای فضا
به خدا بدهیم..

هر چه پیش بیاید مصلحت اوست
و ما بنده ایم و تسلیم اراده ی او..

پ.ن : کوه و صحرا پیش سیل بی قرار من یکی است
خون منصورم خزان و نوبهار من یکی است..

و ما کان لنفس ان تومن الا با اذن الله
و یجعل الرجس علی الذین لا یعقلون 




پ.ن : گر مراد خویش خواهی ترک وصل ما بگوی
ور مرا خواهی رها کن اختیار خویش را..