بال ، تنها غم غربت به پرستوها داد ...



خدایا .. من به تو شکایت می برم
که دستم از باب الجواد
کوتاه شده ..
و دلم به ضریح نازنین امام رضایم نمی رسد
خدایا..من به تو شکایت می برم
که حالا به جای چهره های معصوم حرم
باید بین سیاهچاله ها غوطه بخورم..
و چشم هایم
قدرت دیدن نورها را نداشته باشد.

نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردی به گرد دامنت گردم

..

اللهم اغننی بحلالک عن الحرام..  



گفتی که حافظا دل سرگشته ات کجاست
..
در حلقه های آن خم گیسو نهاده ایم

پ.ن:استادم می گفت. حقیقتی که مخفی مانده
این است که موسی سخنران خوبی نبوده
و یهودی ها در مورد او اغراق می کنند
بلکه حتی پیام های موسی را برادرش آرون (هارون)
برای بنی اسرائیل قرائت می کرده..

آنوقت توی دلم به قرآن فکر می کنم
آنجا که موسی از خدا می خواهد
پشتش را به برادرش محکم کند
که هارون سخنش فصیح تر و بلیغ تر است.
..
و خداوند درخواستش را اجابت می کند.

پ.ن :امیدوارم مختارنامه مثل سریال های قبلی کارگردان نباشد.
که مدام می خواهد فتنه های تاریخ را
گردن زنان و عشق های آتشین بیاندازد!
و عامه را بی اطلاع و نفهم جلوه دهد
و حماقت رجال شناخته شده ی سیاسی را
دست کم بگیرد.

نباید مظلومیت و غربت امام را با ضعف اشتباه کرد.
امام حسن مجتبی -روحی له الفداء- آنجا که
دست به شمشیر می برد در جنگ صفین
و در لشکر امیرالمومنین می جنگد
آنچنان یکه تاز به دشمن هجوم می برد
که امیرالمومنین از یاران می خواهد
که او را منع کنند تا مبادا
با کشته شدن او و برادرش نسل رسول الله
قطع شود.

باشد که دلداری کند ..



امام جواد - روحی له الفداء- می فرماید :

من انقطع الی غیرالله وکله الله الیه..

یعنی هر کس به غیر خدا دل ببندد
خداوند او را به همان شخص وا می گذارد!

پ.ن :وقتی آشنایان قدیمی را اینطور می بینم
از گذشته ام متنفر می شوم
..
برای من ثابت شده..اینها که به
جمهوری اسلامی پشت می کنند
کم کم حتی آدم بدی هم می شوند.
..
خاطره گویی از عموی شهیدت کجا
و رقصیدن با رقاصه ها یت کجا..
..

هیچ کس در امان نیست.
خدا به همه مان رحم کند..
یک لحظه چشمت را می بندی
یکدفعه می بینی مقابل امام زمانت
شمشیر کشیده ای!

دوستی کی آخر آمد
دوست داران را چه شد . ..

اگر بی تو به گلزارم
به زندانم
به جان تو .. 
به جان تو...
به جان تو...



۱. در لب تشنه ی ما بین و مدار آب دریغ
بر سر کشته ی خویش آی و
ز خاکش برگیر ..

می بینی ..
با کلمه ای اشک در چشمم حلقه می زند
و بغض گلویم را می گیرد.
و حرف نا تمام می ماند..

حالا تو باز بگو که چرا
این همه روز
این واژه های عزیز زندگی ام را
با تو نگفته بودم..


۲.
و هو الذی یقبل التوبة عن عباده
و یعفو عن السیئات
و یعلم ما تفعلون
و یستجیب الذین آمنوا
و عملوا الصالحات
و یزیدهم من فضله ..

- سوره ی مبارکه شوری . آیه ی ۲۵ و ۲۶-