چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت

تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود..




ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم..

گر خاطر شریفت رنجیده شد ز حافظ

بازآ که توبه کردیم از گفته و شنیده
.. 




پ.ن : هر بدی که به آدم میرسه از خودشه
و ما اصاب من مصیبة الا باذن الله..

بنده ی  ضعیفی مثل من
به تلنگرهای این چنین نیاز دارد..

و قیل من راق...
کیست که درد این بیمار را علاج کند..


پ.ن : منتظر یه هدیه ام..حتی تعیین کرده ام چه باشد!
به دست چه کسی را نمی دانم..

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارآم درون دشت شب خفته ست
دریایم و نیست باکم از توفان
دریا همه شب
خوابش آشفته ست..


پ.ن : بعض اس ام اس ها رو یادگاری نگه می دارم

بعضی وقت ها توی تنهایی میخونمشون..
حس خوبی داره..

پ.ن : مثل بعضی ها (اسم نبرم!) -که گوشی رو
میذارن توی جیب شون و قفلش نمی کنن و هی
زنگ میزنن به این و اون...
و صدای فریاد ملت میاد که : الووو!-

دیشب یادم رفته بود گوشی رو قفل کنم
اما به جای اینکه به این و اون زنگ بزنم اشتباهی.
تمام شماره های سیم کارت و تلفنم رو دیلیت کردم!!!
و تنها شماره ای هم که یادمه ۱۱۰ ه!

پ.ن : نشستم از روی اس ام اس ها اسم افراد رو وارد کردم
خلاصه تقریبا شماره ی چند نفر رو بیشتر ندارم.
به این وسیله و به شیوه ی حجة الوداع! - یعنی اونها که می خونن
اینجا رو به اونها که نمی خونن بگن!- که
شماره تون رو با اسم شریفتون! برام بفرستین
تا دیر نشده!