سر درد شدید هم این روز ها دردسر تازه ای شده است..گویا مریض شده ام...این روزها تب دارم  که مهم نیست!..ولی هرگز تاب این روزها را ندارم..تب ۴۰ درجه و تاب ۱۸۰ درجه!
وسط روز از خستگی خوابم برد..خواب دیدم:
خری را که پر میزد
سگی مینوشت
تو هم راست میگفتی!

mostra a tutti il mio cuore

یـــک آهنگ از خواننده ی ناشناخته ی ایتالیایی..توصیف لحظات سرد و غمناک پاییز...هوای گرفته و باران هایــی که نمی آید..گویا وقت رفتن است..
  Quando sono solo
sogno all orizzonte
e mancan le parole,
Si lo so che non c è luce
in una stanza quando manca il sole,
se non ci sei tu con me, con me.
Su le finestre
mostra a tutti il mio cuore
the hai acceso,
chiudi dentro me
la luce che
hai incontrato per strada
.

این کوچه های زرد حالا دیگر میتوانند بی من بودن را تجربه کنند..دیگر کسی نیمه های شب از غصه سوت نمی زند...حالا میتوانید راحت باشیــــد..قصه ی من تمام میشود و دیگر کابوس هایتان تکرار نخواهد شد..
..مزه ی مرگ را درک میکنم..زیبایی هجوم می آورد..

همـــــــــه هست آرزویــــم که ببینـــــم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویــــی!

بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت
‌سر خــــُم می سلامت، شکند اگر سبویی!

این روزها همه ی ورودی ها سینوسی اند!..تابع انتقال، ما را از شما جدا میکند..چیزی شبیه سرنوشت!....مهم این است که بالاخره میرا میشویم...اما برای من که   Gain  غم و اندوه بی شمارم دوستان را نیز کلافه کرده،علاقه ی به ادامه نیست...یک سیستم   open loop ..یعنی برای من پایانی نیست..از آسمان آویزان..نوسان عشق و عقل..هرگز میرا نخواهد شد..بزودی قصه ی من هم تمام میشود..اما من هنوز همان نقطه ی آغازم..نمی توانم بگویم از دست این
عناصر Pure capactive راحت میشوم..شاید آنها راحت شوند..شاید هم ناراحت!..کسی چه میداند!

ای که بوی باران..
شکفته در هوایت
یاد از آن بهــــاران
که شد خزان به پایت

     شد خزان به پایت
بهار باور من
سایه بان مهرت...
نمانده بر سر من!