به یاد گریبان دریده ی شکوفه ها...

و همه ی این محبت های بی پاسخ را
تقدیم می دارم به پیشگاه
راهزنان عواطف سرگردان!
و این کاروان کلمات را
به دقایقی آرام که همیشه
مثل شقایق  وحشی
جوانمرگ میشوند...
«من ترجیح میدهم در راهرو ی بیمارستان و در انتظار پزشکی حاذق بمیرم! »
نظرات 5 + ارسال نظر
هواداران فرهاد سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.Farhadmehrad.co.sr

درود بر شما....وبلاگ جالبی داری ....به کلبه ما هم سری بزن

prince چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:58 ق.ظ http://creeep.persianblog.com

و من در یک امبولانس پشت ترافیک مانده.

hooman چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:07 ب.ظ

haj mohamad...onghadar mataleb sangin shode ke dige nemitoonam mesle ghabl nazar bezaram...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:20 ب.ظ

زیاد نفهمیدم........من ترجیح می دهم در حالتی بمیرم که در انتظار مرگ ننشسته باشم!!

MB پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:45 ب.ظ

مرگی که من انتظارش را می کشم...لیاقت می خواهد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد