متشکرم از لطف دوستان که برایم میل فرستادند و نظرات خود را نوشتند البته بعضی نیز کلمات ناموزون خود را به توهین و افترا آغشته کردند که گلایه ای نیست..
متاسفم که به علت مشغله ی فکری نتوانستم جواب دوستان را بدهم.زیاده عرضی نیست..به همین چند سطر اکتفا می کنم.

۱-دوستی سعی کردند با ذکر حدیث حضرت زینب (س) نوشته ی من را مخدوش نمودن چهره ی زنان جلوه دهند.البته این دوست گرامی این حدیث را به فاطمه(س) منتسب کرده اند که با توجه به لفظ -خون برادرم- در متن حدیثشان که برای من نوشتند بعید می دانم چندان در تخطئه دیگران تبحر داشته باشند.
در پاسخ فکر می کنم ردیابی این نوشته ها این شبهه را برطرف سازد.

۲-سوء برداشت در فهم ابتدایی بود بقیه ادامه ی همان بودند. من توهین به اصل انسان را یک نقش شیطانی قلمداد میکنم همانطور که مقایسه را منشا تمام بدبختی های نوع بشر و رانده شدن او از بهشت الهی می دانم.
سیر فکری نوشته ی من از آنجا ناشی میشود که وقتی کتابی مربوط به تاریخ گذشته ی کشور ها را مطالعه میکنم این نکته توجهم را جلب میکند که در همه ی فتنه ها و افکار سودجویانه ردپای یک زن یا زنانی دیده میشود. به عنوان شاهد مثال اگر کسی حتی یک قرارداد  خیانتکارانه در کشور خودمان را در گذشته سراغ دارد که اثر زنان دربار بر شخص شاه و اطرافیانش را بتوان نادیده گرفت ذکر کند تا ما به اشتباه خود پی ببریم..

۳-من نوشتم که اگر قرار باشد با همین روش غلط اینگونه مطالب را پیگیری کنید احتمالا در تفسیر بسیاری آیات قرآن کریم و کتب دیگر مثل نهج البلاغه دچار مشکل خواهید شد. شروع تجزیه و تحلیلتان صحیح نبود.من هم همین را دقیقا ذکر کردم و ما بقی ماجرا و تفسیر حدیث جمل و یافته های مغالطه آمیز و ربط آن به نوشته ی من ، بافته ی ذهن مشوش شماست.

۴-من در پاسخ به دوست بی نزاکتی نوشتم که روش برخورد شما مثل کسی است که به حقیقت تلخی اعتراف دارند و اینگونه هتاکی میکند.در واقع شواهد شخصی هم طعنه به همین موضوع است که مطمئنم برخی با بازنگری در رفتار خود به صحت نوشته ی من پی خواهند برد.

                                                                     والسلام لاهله