ای صاحب جان بازآ در بند جهان کم زن
زخمی که زنی ما را 
مردانه و محکم زن!!
اوضاع جهان بنگر
در هم شده چون زلفت
بر نظم جهان دستی در طره پر خم زن....

پ.ن: این نوای -نامدگان و رفتگان- هر چند همیشه
دلنشینم بوده همواره زخمم زده است/همین شباهت
برای تمام غم ها کافی است/

آمدمت که بنگرم،گریه نمی دهد امان...

¤ هر آنکس که دندان دهد نان دهد!
پیش هیچ استادی هم دیگه نمی رم!
نان خود خوردن به از منت ... بردن!!!

نظرات 7 + ارسال نظر
اشنا چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:46 ب.ظ

شاید...

JaSa چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:08 ب.ظ http://harmony.blogfa.com

حیف که یک ذره دوستت دارم (بر وزن دوستت داریم جاسا!) و گرنه به خاطر کنسل شدن برنامه ترور شخصیت میشدی! خب اگر توان انجام دادن کارهای سیاسی را نداری مجبور که نیستی!
..
این استاد های ... و ... را ولشون کن. (در جاهای خالی به کرم خودت صفاتی را قرار بده. اگر من می نوشتم به علت رعایت عفت عمومی مجبور می شدی نظرم را پاک کنی)
..
یا علی

MB چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 ب.ظ

یا علی آقا یا علی!
خدمت جاسای عزیز
آن جوان فربه و دانا!
اونوقت ای کارسیاسی که گفتی ،یعنی چه؟

علیرضا پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:23 ق.ظ http://nerd.blogfa.com

این پست را نگه دار برای روزی که خودت استاد میشوی.

پ.ن۱: استاد شدنت رد خور نداره...
پ.ن۲: از روزی که استاد شدی روزی سه بار هر دفعه هفت مرتبه با صدای بلند!

سرمه پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:55 ق.ظ

ای یار مقامر دل...

این نوع تفکر کار دست آدم میده :) هر چند خودمم باهاش موافقم استاد!

MB پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:50 ق.ظ

به علیرضای عزیزم:
اننی لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا ما شاءالله...

به سرمه:
کدام تفکر؟
آخرین باری که فکر کردم مربوط به زمانی بود که ...

zm شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:13 ب.ظ http://http:/

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد