گر سر کنم شکایت هجران...طبیب نیست... جانم بگیر و فرصت دیدار جانانه ام ببخش...یارا..!
محمد صدرا..من که یاد خیلی چیز ها می افتم با این عکس....یاد این شعره هم می افتم...یاد اون روز جلوی دانشگاه صنعتی هم می افتم...چند سال پیش بود؟! ۱۸ سال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.....
سخت است..خیلی...
بیدار باش
یکشنبه 22 آبانماه سال 1384 ساعت 08:15 ق.ظ
خیلی با حالی داداش! این چه طرز دوباره زنده شدن است؟! من تازه فهمیدم.
حاج حسین خرازی .. دارم حرف می زنم ولی خیلیه که آدم در حالی جانش را بده که قبلش جانباز شده باشه .. مگه خدا از یک بنده چقدر انتظار داره؟
. . .
گر سر کنم شکایت هجران...طبیب نیست...
جانم بگیر و فرصت دیدار جانانه ام ببخش...یارا..!
محمد صدرا..من که یاد خیلی چیز ها می افتم با این عکس....یاد این شعره هم می افتم...یاد اون روز جلوی دانشگاه صنعتی هم می افتم...چند سال پیش بود؟! ۱۸ سال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.....
سخت است..خیلی...
گولت زدن رفیق بیدار باش
خوابی رفیق!
شکیب نیست!