جهان برایم دیگر معنایی نداشت و من ، دلیر و مغرور و بی نیاز!

اما نه از دلیری و غرور و استغنا بلکه از : «نداشتن» و «نخواستن» .

 زندگی کوچکتر از آن است که مرا برنجاند!  و زشت تر  از آنکه دلم بر آن بلرزد!..

دکتر علی شریعتی

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
سوگل چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:51 ب.ظ http://guilty.blogsky.com

salam eyvalZZ weblog e bahali dary be manam sar bezan khoshhal misham bye

JaSa چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:37 ب.ظ http://www.harmony.blogfa.com

هر که در قعر مذلت مانده است
نا توانی را قناعت خوانده است

JaSa چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:38 ب.ظ http://www.harmony.blogfa.com

هر که در قعر مذلت مانده است
نا توانی را قناعت خوانده است

zm چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:42 ب.ظ

چه قدر بعضی کلمات بزرگ است بیش از ...

سرمه پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:32 ق.ظ

به JaSa: گمان کنم خیلی بی انصافی ست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد