الدهر فی ساعة و الارض فی الدار...


پ.ن‌ :
زین دو هزاران من وما، ای عجبا من چه منم
گوش بنه عربده را، دست منه بر دهنم
چونکه من از دست شدم، در ره من شیشه منه
ور بنهی پا بنهم، هر چه بیابم شکنم...*


* وای که این مولوی گاهی چه می کنه!

نظرات 5 + ارسال نظر
جواد یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:21 ب.ظ

حال میکنم کسی نظر نمی ده!!!!!!

باد صبا یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 05:24 ب.ظ http://baadesabaa.persianblog.com

این مولانا گاهی فکر می کنم اصلا برای همین است... برای همین وه گفتن ما.

امین دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:24 ق.ظ

به نظر من که مولوی همیشه می ترکونه
در ضمن رحیه جهادیتو عشق است
البته اون روحیه جهادی قشنگه

MB دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ق.ظ

به فوتروس فایو!

این پست تخصصیه!
هر کسی نمی تونه نظر بده...

به بادصبا:
گاهی مولوی تمام قول و اقوال را هم می شکند.نه؟

به محمد امین :

بزن دستو!
البته جای سوال نداره...
اوون دست قشنگه رو می خوام بزنی!

Beedel_Shodeh دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:34 ب.ظ

هوالله.
اینا شاید ربطی به مولانا و اثرش نداشته باشه ولی قشنگتر از اون آدم رو می بره روی هوا!
جفتش قشنگه. دلم نیومد گوش ندید (اگر نداده باشید قبلا)
http://arshiyan.persiangig.com/audio/AZAN.RM
http://arshiyan.persiangig.com/audio/Azan%20kazemzade.mp3

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد