guilty secret!

من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد.

و به آنان گفتم :
سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کلنگ.
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند.
پی گوهر باشید.
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید.
...

سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند.
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد.
چشمشان پر داوودی بود،
چشمشان را بستیم.
دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش.
جیبشان را پر عادت کردیم.
خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم.


سهراب

Quanto all’amare chi lo sa se ho mai
amato – o se soltanto ho colto
quattro stracci e una viola del pensiero
mentre appassivo piano anch’io

Andrea Raos 

نظرات 9 + ارسال نظر
باد صبا جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:53 ب.ظ http://baadesabaa.persianblog.com

چه خوب که اینجا مهربان شده دوباره، بی خط و نشان برای کسی... چه خوب

MB جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:21 ب.ظ

به باد صبا‌؛

جیبشان را پر عادت کردیم.
خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم

مگه شما عاشق بزن بزن و دعوا و اینا نبودین؟!!

هومن جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:43 ب.ظ

این شعر زیبا و پر معنی رو به یاد اون زمان که با محمد تو ماشین شعرای خیام رو با هم گوش میکردیم و البته گاهی هم نوار سراج میگذاشتیم و می گفتیم و میخندیدیم میگذارم و با امید تکرار دوباره ی ثانیه ای از اون دقایق....( این شعر همون طور که گفتم از خیام نیشابوری است!!!!)

قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این

محمد جان همیشه شاد و خرم باشی

JaSa شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 05:32 ب.ظ

از JaSa به MB: ...

از MB به JaSa: ؟

از JaSa به MB: !

از ناظر به MB:
پنج شنبه - خانه هنرمندان - بزرگداشت - سید حسن حسینی - بیدل
http://www.poetry.ir/archives/000052.php#more


خوبی؟ سر حالی؟ زنده ای؟

MB شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 05:34 ب.ظ

آها!
من ۵ شنبه نشست ماهانه ی موعود بودم
دقیقا مصادف با همین برنامه...
راستش رو بخوای اگه نبودم هم نمی اومدم.

از جو غالب این روزها بر اون جلسات خوشم نمی آد!
از قول من از ناظر هم تشکر کن!
همین!

JaSa شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:14 ب.ظ

تو که می دونی MB جون!
من مجانی از کسی تشکر نمی کنم!
و هکذا سلام هم نمی رسونم!

MB شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:31 ب.ظ

این پست آقای ابطحی رو لطفا بخونید:

http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146307822

جالبه که همه اش تعریف از شخص شخیص خودشونه.
اما آخرش یک شعر از «سید» نوشته :

شاعران در مشعر، عارفان در عرفات، بر محمد و آل او صلوات

:دی ی ی ی
وای که دارم می میرم از خنده!
واقعا این حس نبوغ شعری من رو به وجد می آرد!

قضیه اون : «تو را مشاعره چند است!» رو یادتونه؟
الان احساسم همونه!

شاعری در مشعر
عارفی در عرفات
بر گل روی محمد ، صلوات!

مریم شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:56 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

موفق باشی

آرام چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:48 ق.ظ

سلام !
معنای متن زیر تصویر چیه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد