قرار است خودم کوچک شوم‌ ،
خانه ام بزرگ!
سلول انفرادی ام درندشت!!!


پ.ن : غم های روزگاران.....


دل تو ز دلم خبر ندارد...

نظرات 10 + ارسال نظر
سکوت دیوار. پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
نوشته ات خیلی زیباست راستش به فکر فرو رفتم..

علیرضا جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ق.ظ

هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش ارامترین خواب جهان شود
سلام محمد ما رو نمیبینی خوشی

فطرس جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:56 ق.ظ

باز هم اینجا پیدات کردم...
.
چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان
دنبال تو بودن گنه ازجانب ما نیست!!
.
فقط یه چیز...
.
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست!؟
..
.
محمد میخوام دیگه از این به بعد تو وبلاگت جدی باشم
تو هم سعی نکن منو بخندونی که تلاش بیهوده ایست!!
.
به جون ... راست میگم

Enkratic جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:15 ب.ظ

اگه قصه گفتنی بود
من هزارتا قصه داشتم
همه ش هم شنیدنی بود ...

سعید جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.ir-html.blogfa.com

خیلی خوب و عالی بود به من هم سر بزنید.

Bdel جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:43 ب.ظ

هوالله.
به نظر من هر چه زودتر باید به دهکده ی خویشتن بازگشت!

پ.ن1:
بده از خُمّ دیدارش سبویی
خدا را...! غرق آلام ایم؛ ساقی!
پ.ن2:
بدون شرح!!!

چشمه نوش شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ق.ظ

اگه اون پست بالا کامنت دورنی داشت می نوشتم :
وبلاگ خوبی دارین
به وبلاگ من هم سر بزنین :دی

چشمه نوش شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:28 ق.ظ

* دونی

چشمه نوش شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:37 ق.ظ

در مورد پست اولتون هم باید بگم
متاسفانه هیچ کدوم از مردان خدا
چنین هنری ندارن!!!
(منظورم محجبه بودن هست):دی

[ بدون نام ] یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:40 ب.ظ


حالا که آمده ای
از آنجا هم بگو
بی تردید در آنجا بسیارند
کسانی که منتظر کسانی هستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد