من آن سرابم
که بی نقاب آب
تشنگی های تو را می تارانم

من آن میوه ی لهیده ام!
که طعم تند غرور میدهد
اما دامن به دست باد
نمی سپارد...

به بازگشت نمی اندیشم!
به خنجرهایی که زرق و برقشان
سمج ترین شانه ها را مجاب میکند!

تنها به پوزش خاموش دست هایم
اندیشه می کنم!

سید حسن حسینی




پ.ن :‌ دیشب ستاره ها را که می شمردم
غمناک ترین حقیقت زندگی ام را دریافتم!

میدانم غم ها را گاهی خلق کرده اند
که اشک ها بیکار نباشند
اما اینبار فرق میکرد

هم من می دانستم چه می گویم
و هم آسمان -که با این همه ستاره باز هم سکوت میکرد-
میدانست ... 


پ.ن: تو در آینه نگه کن که چه دلبری و لیکن

تو که خویشتن ببینی، نظرت به ما نباشد!
...



نظرات 20 + ارسال نظر
JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:09 ق.ظ http://harmony.blogfa.com

شما اونجا دارین درس می خونین یا کشتی می گیرین؟! این حامد.ع درسته که جون نداره و از دور کبریت بی خطر نشون میده! ولی به هر حال بچه ی یکی از خفن ترین نقاط ایرانه! دیار سعید عسگر و دار و دسته! از من به شما نصیحت که باهاش مهربون باشید!!

در ضمن حمید قرار شده به خاطر برد دیشب چلسی مقابل بارسا نفری ۳۰۰۰ دلار به همتون بده! :دی دیشب مورینیو زنگ زد بهم گفت که از یار دوازدهم چلسی (حمید) تشکر کنم!

حامد.ع، می خوام یه پست درباره ی یه خاطره بنویسم. روزی که رفتی پای تخته و اثبات کردی که حجم جهان داره با سرعت ثابت زیاد میشه! من خوب یادمه!

MBْ پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:39 ب.ظ

البته حجم جهان ممکنه!

اما حجم زمین ثابته و این اصل اولیه تکتونیکه!
از حامد می خوایم که توضیحاتی ارائه کنه

vb پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:43 ب.ظ

بین چشمای من و تو
یه اتوبان ِ محبت
گرچه تو آخر ِ "صدری"
می رسم بهت تو "همت"

توی قلب من به جز تو
هیچ کسی نمی شه وارد
تو کلانشهر ِ دل من
تو شدی شرکتِ واحد!!

تو فضای سبز ِ سینَه م
گل ِ سرخ ِ خاطراته
تو ترانه های قلبم
طرح تعریض ِ لباته

اما قلب سنگی ِ تو
از ترافیک شده اِشغال
منو هی می ذاری بیرون
ساعت 9 مثه آشغال !!

JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:19 ب.ظ

MB جون!
البته می دونم که تو یک م.شیمی ماهی خور
دور افتاده از وطنی! و البته دکتر وطنی!
ولی دلیل نمیشه که بگی حجم زمین ثابته!
از حامد می خوایم که توضیحاتی ارائه کنه :دی

JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:26 ب.ظ

گفتی تکتونیک یاد تکامل پوسته زمین ایران و حرکات کوهزایی و مورفولوژی سلسله جبال آلپ افتادم! :دی .. برادر مجید که اگر اندازه ی هویج حافظه داشته باشی یادت می یاد .. مهندسی نفت قبول شده از من خواسته که یک سری از کتاب های مرجع این رشته را بپرسم و بهش بگم .. اطلاعات تکمیلی را شاید از طریق ای-میل دریافت کنید!

JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:29 ب.ظ

حامد.ع:
این تکنیک و تاکتیک و تکتونیک و ... را ولش کن!
به نظر خودت حجم زمین ثابته یا نه؟!
تو باید حقانیت مدال هایت رو اثبات کنی!!
و گرنه آیندگان خواهند گفت که در ipho پارتی داشتی! :دی

MBْ پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:48 ب.ظ

به وی بی:

وای مردم از خنده:دی

شاعر حتما پیش کسوت بوده:دی

MBْ پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:54 ب.ظ

به جاسا:

میدونی که اصولا شما فیزیکی ها اولین چیزی که
نمی فهمین اینه که سر کار رفتین:دی


حامد هم فعلا درگیر مشکلات عاطفی هستش
و سایر مشکلات شهر متز(اسم نمی یارم! دقت کن!!!)
و نمی تونه
پاسخ گوی شبهات دینی باشه:دی

اینا رو ولش کن
تو بالاخره مافیا نشدی؟
خیلی بی عرضه ای:دی

حامد.ع پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:00 ب.ظ

farzandanam,dar kenare hajme zamin,peigire gheimatesh ham bashid ke kharboze abe!
ie refighe israili migoft,gheimate zamin,khoune mo'mene!!!

عاطفه پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:11 ب.ظ

mohammad jan,az inke belakhare man ro be doustat mo'arefi kardi mamnoun!

JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:15 ب.ظ

بازم حامد از دستش در رفت و یک حرف حسابی زد! .. راست میگه دیگه! .. چه فرقی می کنه حجم زمین ثابت باشه یا نه .. در حالیکه دو متر زمین نداری که بعد از مرگت تو رو توش دفن کنن! .. من که فعلا قصد مردن ندارم ولی تو که پات لب گوره یه فکر بکن! :پی

چشمه نوش پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:18 ب.ظ

نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست ...
.
.
.
ندارد دگر طهم شادی نمک!!!

JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:22 ب.ظ

و اما اینکه همین امشب تو فکر این بودم که ای کاش تو دانشگاه فیزیک جامدات خوانده بودم! من رو گول زدن! گفتن اگه بری فیزیک بخونی آخرش فقط می تونی معلم بشی! .. البته شاید اگر فیزیکی شده بودم اون وقت آرزو می کردم که شاید مواد (سرامیک) می خوندم! .. اقتصاد نظری هم بد نبود! .. ولی اگر چند میلیارد تومن پول می داشتم می رفتم ادبیات یا تاریخ می خوندم! .. یا مدیریت بازرگانی! .. و زندگی در گذر است!

JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:27 ب.ظ

نکته ی آخر اینکه عرضه ی من به تو رفته!
اگر یکمی استعداد می داشتی مثل من!
و من هم حوصله ی خرخونی می داشتم مثل تو!
اون وقت شاید منم مافیایی می شدم مثل تو!
البته فعلا که مافیا رو هواست!
مدیرای برنامه و بودجه که دارن کله پا میشن!
چه برسه به یک سری از خرده برژواها مثل من و تو!! :تی

JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ب.ظ

شیطونی نکن
پسر خوبی باش

JaSa پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:33 ب.ظ

به مشکلات عاطفی دیگران کار نداشته باش!
شبا زود بخواب! .. سر کلاس یه وری نشین!
برای استادا شعر نگو! .. به طرف سلام برسون!!

vb جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:44 ق.ظ

تو فرشته ای.. نه آدم!
نازنین و با اصالت
تو یه انگیزه ی پاکی
مثه تونل رسالت !!

می شه با یه یادگاری
تا ابد یادِ تو باشم
اگه حتی واسه یک عمر
برج میلادِ تو باشم !

حامد.ع جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:43 ب.ظ

in sher(poem) hai ke "visual basic"(dadashet!) minevise ro ki mige?!!

MB جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:44 ب.ظ

سلام حامد!

شاعرش خودشه...منتظره جوابه!
الان دارم یه شعر بی ربط می گم:دی

راستی من فقط نتونستم به تو و عاطفه
بفهمونم که اینجا فارسی هم میشه تایپ کرد!

vb شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:29 ق.ظ

نه بابا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد