عهدیست که بسته ایم بر می خیزیم
با آنکه شکسته ایم بر می خیزیم!
هر وقت که نام عشق را می خوانند
هر جا که نشسته ایم
بر می خیزیم!



السلام علیک ...
درد حرمت دارد!
به هر کسی نمی شود گفت...
چقدر دلم می خواست مثل اوون شب ها
یه گوشه ی حرم بشینم و
...

آی که
و حیث ما کنت وضعت عندک سرّی..

نظرات 5 + ارسال نظر
شبنم پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:42 ب.ظ

دیر رسیدم اینجا کامنت میدم!!
در اون عکس شما وسطی
هستین...من باهوشم!! :دی

هومن پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:50 ب.ظ

زیبا بود

vb جمعه 3 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:09 ق.ظ

از عطر اجابتی که بر خاک نشست

انگار تمام دشت زخمی شده است

جا مانده قنوت مرد در خاک.. بگرد!

انگشت اگر نمانده انگشتر هست..

[ بدون نام ] جمعه 3 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:24 ب.ظ

وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ

تینا وامین شنبه 4 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:16 ب.ظ http://www.zolaleeshgh.blogfa.com

خوب من
دوست دارم تمام گلهای سرخ و معطر دنیا را به نشانه ی وفاداری عشقم تقدیمت کنم و به تو بگویم(2اذر سالروز اشناییمان مبارکباد).تا زمانی که برای خدا بندگی میکنم با تو همراه خواهم ماند .چه زیباست به خاطر تو زیستن و به پای تو سوختن و خاکستر شدن.باشد که تا اخرین نفس کنارت باشم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد