ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخرة حسنه
و قنا عذاب النار...

پ.ن : سوال کوچکی دارم
اما پاسخ های بزرگم همیشه طفره می روند!

پ.ن :
بزرگترین نعمت تنهایی ، یاد مرگ است!
معلم دوم راهنمایی می گفت : از خدا نباید ترسید
باید خدا را دوست داشت...

اما تکلیف من هنوز روشن نیست
که همیشه از آنکه دوستش میدارم ، میترسم...
نظرات 3 + ارسال نظر
MB جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:04 ق.ظ

پ.ن اول از سید حسن حسینی است.

از کتاب ملکوت سکوت
....
اون نوشته های مدادی اولش هم...
ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه!
نماز خونه ی میم شیمی!

دوستی ایمیل زده بود که از یاس های فلسفی ات خوشم
میاد!
راستش من اصلا یاس فلسفی ندارم.
اگه اینجا از دوستان هم بپرسید
هیچ کدوم روزی رو یادشون نمی آد که
من رو شاد و خندان ندیده باشن!!!

خدا در قرآن می فرماید:
غم و نجوی از جانب شیطان است
تا مومنین را محزون و مایوس کند.

من سراسر شوق و شور و عشقم!

دلم برای اتاق تنهایی خودم تنگ شده
دلم برای وحید و حمید و ...
دلم برای شیطنت های بی حد و حصر
و گاهی مجازات های سنگینش تنگ شده...

دلم برای تمام آنها که دوستم داشته اند
و نداشته اند تنگ می شود

....

شاید اینجا روزها می شود که ساعت ها
بی آنکه هیچ صدایی بشنوم
زندگی را می گذرانم
اما این دلتنگی و سکوت
هرگز مایوسم نمی کند
بر عکس شوق دیدار را در دلم بیشتر شعله ور می کند

در غربت مرگ
بیم تنهایی نیست
یاران عزیز
آن طرف بیشترند!

vb جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ق.ظ

محمدم..عزیزم..ننویس اینجوری...

باور کن هنوز اون صدای ربنا اننا سمعنا قنوتات یادمه...

راستی شنیدم با حمید به صورت مخفیانه شعر می‌نویسین برای هم...من هم اگه یکم سرم خلوت تر بشه میام بازی..:دی

"طفلک.. چقدرساده دچارش کردم!

هرچه متلک که بود بارش کردم

امروز سر کوچه خدا را دیدم

بر ترک دوچرخه ام سوارش کردم"

هومن جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:59 ب.ظ http://aaftab.blogfa.com

برو بچ عزیز سلام
یه مدت بود نت نداشتم تو خونه دلم تنگ شده بود

میبینم باز از اون متنای خفن گذاشتی حاجی جون :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد