اینجام نمیشه گریه کرد‌ ؟؟؟؟
نظرات 27 + ارسال نظر
..................... سه‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:07 ب.ظ

ولی من هیچ آداب و ترتیبی رو تو اشک ریختن رعایت نمی کنم شما هم نکن
عالم خوبیه

باران چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ق.ظ http://Yadebaran.PersianBlog.Com

سلام. به رنگ زرد قناعت کن از ریاض جهان/که رنگ سرخ به خون جگر شود پیدا .... یاعلی

عزیز دل برادر( اشتباه نگیر من یکی دی چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 ق.ظ

پس کجات میشه گریه کرد؟؟؟؟

خودمم چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 ق.ظ

اشک ها ی شور هم گاهی به درد می خورد، مخصوصا وقتی آشپز باشی !! :دی

MB چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:36 ق.ظ


به قول معروف !
شنیدی روانشناسان یک خطه از کشور عزیزمون
اعلام کردن مهمترین عامل طلاق ، ازدواجه ؟‌:دی

هومن چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:54 ق.ظ

حاجی جواب گرفتم اسید :دی
محمد جان اون دو نقطه رو هم میگفتی :دی :دی

قربانت

مریم چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:35 ب.ظ http://marmary.blogsky.com

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت.

از کنار هر چیز و هر کس بگذر حتی زندگی...

*********************

من عاشق آهنگ قبلی وبلاگت و این جمله الا بذکر الله تطمئن القلوب هستم دومی سر جاش ولی خواهش میکنم اولیرم بر گردون...

حامد چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:55 ب.ظ http://wave.blogsky.com

سلام.اقا من یه میل به جی میل شما فرستادم.میخواستم ببینم به دستت رسیده؟.چون جوابش برام مهمه

... چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:21 ب.ظ

این حامد که آدرس weblog اش عین مال شماست خودتون نیستین؟ :دی

MB چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:43 ب.ظ

به مریم :

اگه اوون آهنگ رو می خواین برین از فایل هام بردارین.
این آهنگ که گذاشتم مربوط به یه فیلم فرانسویه
که خودم ندیدم! اما آهنگش رو دوست دارم.
اسم فیلم هم هستش : مزرعه و رودخانه

به حامد :

من ایمیلت رو دیدم
مثل چندین میلی که جواب ندادم
منتظرم اوون شور حسینی بیاد تا بتونم جوابشون بدم
سوال کلی پرسیدن کار آسونیه!
منم اگه بخوام جواب کلی بدم کار آسونیه
اما به دردت نمی خوره...

به ... :

نه بابا ... من نیستم.
همین دوست بالاست!
که هنوز نفهمیدم واسه چی اینکار رو میکنه.

MB چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:10 ب.ظ

به خودم :

بمیرم دل ! تو را دیوانه کردند!!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:20 ب.ظ

به تو گفتم نگران که پر از تشویشم
جه شود آخر کار؟
و تو گفتی آرام
که خدا نزدیک است
پاسخی نرم و لطیف
که به من آن دم داد
همه ی دنیا را

vb چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 ب.ظ

موزیک عالیه..عالی!~!...

یک نفر داره توی بارون تند میره..بعدش صدای پاهاش رو از روی گل های روی کفشش میفهمه..این احساس رو میده!!!

JaSa چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:57 ب.ظ

بچه فوفول مشارکتی! (حالا بزن زیر گریه) :دی

هومن پنج‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:32 ق.ظ

حاجی من میدونم که آفو هم روی این موسیقی یک شعر ایرانی بسیار زبیا خونده ! حالا نگی آفو کیه که سخته توضیحش بدم :دی

هومن پنج‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:47 ق.ظ

میبخشی مثل اینکه اسمش آندو بود ... خودم هم قاط زدم :دی

MB پنج‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:21 ق.ظ

سلام هومن جان

ممنون از توضیحاتت :دی

MB پنج‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:38 ق.ظ

به تو گفتم نگران که پر از تشویشم
جه شود آخر کار؟
و تو گفتی آرام
که خدا نزدیک است
پاسخی نرم و لطیف
که به من آن دم داد
همه ی دنیا را

...

خیلی قشنگ بود.
ممنون

شبنم پنج‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:49 ب.ظ

چه سرگردان است این عشق
که باید نشانی اش را
از کوچه های بن بست گرفت
چه حدیثی است عشق
که نمی پوسد و افسرده نیست
حتی آن هنگام
که از آسمان به خانه آوار
شود
...

آهنگ اینجا رو ندارم...fp_twmoym romantic saxofon?
اگر نه لینکشو بذارین خوبه...

hamed.A جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ق.ظ

mard ke too vitrin gerie nemikone...

MB جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:52 ق.ظ

و لابکین علیک بکاء الفاقدین...

از اینکه دل آرام هم ویترین شده متاسفم.
تو را به خدا نگاه کن
برای دل آرام هم نمی توانم گریه کن.

حامد جان دلم برایت تنگ شده
میام پیشت به زودی دوباره.

به شبنم:

این دکمه رو فشارررر بدین :

http://mobazargan.persiangig.com/audio/fp-twmoym.wma

در مورد آهنگ هم ساخته ی

Fausto Papetti

که برای دوین بار همین قطعه در فیلم
The Windmills Of Your Mind
استفاده شده.

MB جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:54 ق.ظ

به شبنم : این شعر رو شما فرستادین؟

به تو گفتم نگران
که پر از تشویشم
چه شود آخر کار؟
و تو گفتی آرام
که خدا نزدیک است
پاسخی نرم و لطیف
که به من آن دم داد
همه ی دنیا را
...


اگه نه...هر کی هست . خیلی حال داد.
از دیروز تا حالا به در و دیوار که میرسم
با خودم تکرارش میکنم...

Enkratic جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:42 ق.ظ

به حامد:
ایول !! .. حال کردم با جمله ات ..

حسین جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:12 ق.ظ

سلامی به بوی خوش اتاق MB بعد از رفتنش به ایران! که هنوز به خوبی به یاد دارم.
۱- آقا اشتباه نکنید،اینجا گریه کردن سخت تره، آخه رطوبت محیط بالاست و اشک هر چی زور بزنی در نمیاد! :پی!
۲- خیلی خوشحال شدم که تنهایی بالاخره دوستمون رو وادار به سفر کرد! تازه اون هم به آخر دنیا.....Metzzzz ؟!
۳- در مورد کار هم، همه اول به سرعت جلسه می ذارن بعد که قیافه (بخصوص محاسن مبارک!) ما رو می بینند، پیش خودشون میگن یا واقعا تا شاه عبدالعظیم بیشتر نرفته و یا اینکه پخمه بوده و چیزی یاد نگرفته؟! بنابراین به نیت رو کمکنی یه انگشتر هم اضافه کردم! پی:

شبنم جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:39 ق.ظ

آره قشنگه...نه من نفرستادم!

MB جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:14 ب.ظ

به حسین :

آره میدونم!!!
اتاق من خیلی هم بوی خوبی میده
تازه الان که برنج میزنم چلوکش!

اصلا خودت یادت نیست که یه روز یه بوی
ناجور توی خوابگاه پیچیده بود
مارتا النا اومد گفت : باز حسین اینا خورشت قیمه دارن :دی

هومن جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:13 ب.ظ http://aaftab.blogfa.com

مارتا النا کی بود دیگه؟؟؟ :دی :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد