نه پیامی در راه
نه نسیمی در کوه
میوه ی این باغ
اندوه...
اندوه !




آغاز من تو بودی و
پایان من تویی

آرامش پس از شب توفان من
تویی...

پ.ن : زندگی ام اینجا به انفعال در برابر
سرنوشت افتاده است.
اینطوری نمیشود!
تصمیم جسورانه ای دارم برای
تغییر!

پ.ن :‌ دوستی مسیحی امروز به من گفت :
تو چندمین نفری هستی که در زندگی می شناسم
که حرف های عجیب میزند...اما تنها نفری هستی که
کارهای عجیب هم می کند !
گفتم مثلا چی!
گفت اینکه وقتی وارد یه جمع میشی به همه سلام می کنی
ولی از کناری هات فقط خداحافظی می کنی :دی!

پ.ن : «آزادی نه گرفتنی است
و نه دادنی
بلکه آموختنی است...»

مهندس بازرگان!

- من هم همین نظر رو دارم
اما نه فقط در مورد واژه ی آزادی
به نظرم همه ی «زندگی» همین وضع رو داره!!!

- در هر صورت دست کم مرگ آموختنی است
و نه گرفتنی و نه دادنی!
و ثانیا تنها آرزویی است که هر کس
روزی به آن می رسد!

نظرات 15 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:56 ق.ظ

شهید مطهری: آزادی هم دادنی است و هم گرفتنی

[ بدون نام ] شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:58 ق.ظ

ببخشید
اشتباه شد
اون حقه
البته یه جورایی به هم مربوط می شن!

هومن شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:31 ب.ظ http://aaftab.blogfa.com

مهندس بازرگان عزیز سلام..... سوال قبلی رو پیچوندیا ! :دی (۳ تا)

راستی حاجی به اون دوست مسیحی بگو که من میتونم براش خاطراتی رو بگم که مخش بچسبه به دبفال ! :دی (یکی!)

MB شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:56 ب.ظ

ولی به نظر من -حق- هم بیشتر آموختنی است!

هدی شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:09 ب.ظ

خط خودتونه؟

] MB شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:47 ب.ظ

مربوط به کلاس شبیه سازیه!
روش کار شده :دی

solfa یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:17 ق.ظ http://solfa.persianblog.com

این مرگی که سراغ همه میاد بیشتر مثل شب کردن روزها میمونه. اون چیزی که آموختنیه آرزوی مرگه . و اغلب نمیشه چیزی رو آموزش داد مگر اینکه قبلا در وجود کسی کمی تا قسمتی از اون چیز نهفته شده باشه و با آموزش بخواهی که کاشفش باشی .

MB یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:21 ق.ظ

بچه که بودم زیاد به این حرفا فکر می کردم!
الان اینا رو میگین یاد بچه گی هام میوفتم!!!

solfa یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:42 ق.ظ

اون وقت این یادآوری کودکی، حس تحبیب داره یا تصغیر ؟ ؛)

MB یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:31 ق.ظ

خب اصولا به بچه های کوچیک (صغیر)
حس تحبیب دارم!!!

Z.M یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:31 ق.ظ

Les sanglots longs des violons de l'automne ***Bercent mon coeur d'une langueur monotone

این خط خودتونه !‌:ی

MB یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:22 ق.ظ

نه این واکنش طبیعیه یه همکلاسیه به نبوغ همکلاسیش!

مریم یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:11 ق.ظ http://marmary.blogsky.com

مرگ توفیقی است اجباری که بعضی وقتها به آرزو تبدیل می شه...

امین یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:30 ق.ظ http://www.cazino.blogsky.com

سلام رفیق

شبنم یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:14 ب.ظ

روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد