و عسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا ...
۱. الحمدلله...
۲. حنای دنیا دیگر برایم رنگی ندارد . نه عشوه هایش
دلم را می برد و نه ناراحتی ها یقه ی احساسم را می چسبد..
مثل یک داستان جذاب و هیجان انگیز.
حالا درست احساس کودکی را دارم که دارد خوب به
قصه های شبانه ی مادرش گوش می کند..
نمی داند که دل به خواب بسپرد یا
به صدای دل انگیز و نوازشگر مادر
و داستانی که پر از فراز و نشیب است .
پر از غصه و شادی ... اینقدر زیبا تعریف می کند
که انگار زندگی ات بوده است..
۳. همیشه جمع بوَد خاطری که غمگین است..
تشنه ی یک صحبت طولانی ام...
mohammad...................
یا من قل له شکری فلم یحرمنی
و عظمت خطیئتی فلم یفضحنی
و رانی علی المعاصی فلم یشهرنی
محمد...
ماه هاست مرا به به این نوشته ها مبتلا کردی...
مدتهاست حس میکنم نوشته هایت روح دارند...
دردم را درک می کنند...
خیلی ممنون...