۱. برتول برشت شعری دارد سه قسمتی :
قسمت اول : بالاخره حقیقت را فهمیدم
قسمت دوم : همان است که همه شنیده بودند
قسمت سوم : ولی من خیلی دیر فهمیدم!
۲. رهگذرها گناهی ندارند
گر چه کم نیست آزار آن ها
عاقبت از تن یک درخت است
دار من دار تو دار آنها ..
۳. نمی دانم . ولی احساس می کنم این تنهایی
میان همه ی دوستان و آشنایان نشانه است.
شاید قرار است روزی توی همین کشور
سال ها زندانی باشم.
من خوب می فهمم که اوضاع از هر سمتی که نگاه کنی
به آن نفسانیت ها و گروه بازی ها و سیاسی کاری هایی
کشیده شده که کلماتی از این دست که قبل ها حق بود
و اکنون مقابله با حق!، قابل تحمل نیستند.
تو همانی که می اندیشی
مواظب باش به چه می اندیشی.!