چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون شو...

نظرات 7 + ارسال نظر
هادی پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:30 ب.ظ http://bisayeban.blogfa.com/

سلام
مدت زیادی بود وبلاگتون رو می دیدم و همیشه به این می رسیدم که چقدر مصداق همان آیه بالای صفحه است " الا بذکر الله ..."
لینکتون کردم

zdb,sadat,zdk,eghlima.s پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:42 ب.ظ

نان گرفتم / برای بازگشت به خانه / آمدم این سمت خیابان / نان دستم بود / میوه فروش محل داشت قفل های مغازه را باز می کرد / سلام کردم و گفتم : " بفرمایید نان ! نمک ندارد . " / امتناع کرد و تشکر . / نان دستم بود / داشتم می آمدم خانه / قدری نان کندم / خوردم / نمک نداشت / تعجب کردم / باز قدری دیگر کندم / خوردم / انگاری نمک نداشت ..

نشد که حداقل خودم را یک بار نمک گیر خودم کنم !



هومن پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:07 ب.ظ

محمد جان
اسید میخوامت !

حمیدرضا جمعه 15 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:20 ب.ظ

دوستان من کجا رفتند یاران را چه شد...

رها شنبه 16 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ب.ظ

شرط انصاف نیست !

رها شنبه 16 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ب.ظ

قبل تر ها آهنگ این خانه هر از گاهی تغییر می کرد ..

vb یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 05:08 ق.ظ

خواهم شد به می‌کده گریان و دادخواه×

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد