خرمنی نیست که غم های تو بر باد نداد 

خانه ای نیست که سودای تو ویرانه نکرد 

 آخرش چرخ به زندان مکافات کشید 

 هر که را سلسله ی موی تو دیوانه نکرد!

پ.ن : مغزم پر شده از بوی باروت و جنگل خیس..
امان از دست این احساسات متناوب میرزا کوچک خانی!

پ.ن : ما از هم متنفریم..ما از جون هم چی میخوایم؟
ما به هم رحم نداریم..ما از حق هم بالا می ریم..
ما دستمون به ظلم درازه..ما از خدا نمی ترسیم..

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:07 ق.ظ

آتشی نیست که از کنده تو بلند نشد!
دیدید٬ آخرش حرفهای ما که افاقه نکرد ولی ظاهرا که این شکایتهای شما دامن ما را هم گرفت!!!!!!!!

ع پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:46 ق.ظ

سلام ...
به وبلاگ من هم سر بزن...
...
شوخی کردم...

حمیدرضا پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:48 ق.ظ

محمد اون ع من بودم اسمم رو اشتباه زدم... دی

MB پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ب.ظ

حمیدرضا من اتفاقا چند وقت پیش یاد اون صحنه
افتادم که توی آبردین..یهو همه ی فایل ها و
دفتر و دستکت رو باد برد :دی و هیچ بکاپی هم
نداشتی می خواستی جمع کنی برگردی :دی

البته بعدش هم یاد امامزاده Drew افتادم که هر
کاری کرد نتونست کامپلوترت رو شفا بده..

آها ...یادته شجریان گذاشته بودم توی آفیس
بعد اون خانومه که خیلی منو دوست داشت
اومد گفت که یواش تر آواز بخون؟
منم گفتم : این بهترین تعریفی بود که یکی ازم کرده بود :دی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:46 ب.ظ

آره...خدا خودش ... والا باید یکسره جمع میکردم و مستقیم میرفتم ایلام..

هاهاها...

no name پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:00 ب.ظ

ما از همه چیز می ترسیم الا خدا ...
می ترسیم همه چیزمونو از دست بدیم ولی نمی ترسیم که ممکنه خدا رو از دست بدیم..
ای کاش خدا همه چیز و همه کس و همه امیدمون بود و بس!
.........
هر که تو را یافت چه گم کرد.. هر که تو را گم کرد چه یافت!!!

؟ پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:17 ب.ظ

سلام.......واقعا وبلاگ زییبایی دارین. بهتون تبریک میگم! اما حیف که دل من هنوز تنگه..........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد