قومی به جد و جهد نهادند وصل دوستقومی دگر حواله به تقدیر می کنند..پ.ن : تو را می سپارم به خواب خوب بعدی..که باز بی آنکه حرفی باشدچشمانت خیره شود به واژه های جنون من.و من از لبخندت جان بگیرم..باران هم انگار می باریددرست یادم نیستمحو تو بودم..
من و نادیدن رویت ..... چه کنم؟
darim telephoni sohbat mikonam bahat o comment mizaram!hehehttp://301040.blogsky.com
گردون پی شکست دل ما فتاده استاین شیشه رابه دست ساقی کوثر سپرده ایم...
دست من گیر که این دست همانست که منسال ها از غم دستان تو بر سر زده ام..
صبح آمده استتو رفتهییعشق آمده استتو نیستیچه میشود کرد رنگ دیوار به پردهها نمیخورد رنگ قالی به هیچکدام.
باران می باریدمن از تلاقی ِ باران با حس های خوب می ترسماین باران های بی گاه همیشه انگار سر بزنگاه می بارند...
اما من منتظر باران چشم به آسمان دوخته بودم...ولی آسمان محو خدا بود و مرا نمی دید..دل من از بی بارانی حیران بود...دل من شاید مرده بود..
dorost yadam nist, mahve to boodam!!!http://301040.blogsky.com
پیش از آنی که به چشمان تو عادت بکنمباید ای دوست به هجران تو عادت بکنم ...بهتر آن است که چشم از تو بپوشم انگار ،تا به چشمان پشیمان تو عادت بکنم
من و نادیدن رویت ..... چه کنم؟
darim telephoni sohbat mikonam bahat o comment mizaram!
hehe
http://301040.blogsky.com
گردون پی شکست دل ما فتاده است
این شیشه را
به دست ساقی کوثر سپرده ایم...
دست من گیر که این دست همانست که من
سال ها از غم دستان تو بر سر زده ام..
صبح آمده است
تو رفتهیی
عشق آمده است
تو نیستی
چه میشود کرد
رنگ دیوار به پردهها نمیخورد
رنگ قالی به هیچکدام.
باران می بارید
من از تلاقی ِ باران با حس های خوب می ترسم
این باران های بی گاه
همیشه انگار سر بزنگاه می بارند
...
اما من منتظر باران چشم به آسمان دوخته بودم...
ولی آسمان محو خدا بود و مرا نمی دید..
دل من از بی بارانی حیران بود...
دل من شاید مرده بود..
dorost yadam nist, mahve to boodam!!!
http://301040.blogsky.com
پیش از آنی که به چشمان تو عادت بکنم
باید ای دوست به هجران تو عادت بکنم
.
.
.
بهتر آن است که چشم از تو بپوشم انگار ،
تا به چشمان پشیمان تو عادت بکنم