سیمای تو گر چه دلنواز است
اندیشه ی وحشیان دراز است..


خمسه ی نظامی.لیلی و مجنون

پ.ن : فقط سکوت می کنم.
راستش این روزها دیگر درد هم ندارد..
سکوت وقتی درد دارد که به واژه ها امید داشته باشی..
کار از واژه و گل واژه گذشته است.
آسمان ابری است
و گوش هیچ ابری هم بدهکار باران نیست..

من این میان نگران گل ها هستم
وقتی نگاه به آسمان می کنند..

یادش به خیر آن شب که برای دست های هم نماز می خواندیم
یادش به خیر .. وقتی برای چشم های هم نگاه می کردیم..
وقتی گریه می کردیم.مثل همیشه صحبت گیسوی تو بود..

چقدر دور شده ایم..
حالا معشوق های خیالی سوار وانت های آسمانی میشوند
و مشت ها را گره می کنند برای چشم ها..

نمی دانم ما به خطا رفتیم..یا خطا به ما رفت.
آنچه می دانم این است که
امروز از اینکه کنار شما نیستم
و صدای شما را نمی شنوم
خدا را شکر می گویم..

نظرات 11 + ارسال نظر
ع.پ جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:46 ب.ظ http://totheextreme.blogfa.com/

«سکوت وقتی درد دارد که به واژه ها امید داشته باشی»
خوبه که نیستین...

... جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:01 ب.ظ

خیلی سخته که بگم :‌ خوش به حالت که نیستی... اما فقط برای چند روزش می خوام... این بغض نمی ذاره بگم...
گاهی فکر می کنم اگر روزی بیاد که همه مون از نبودنمون خوشحال بشیم اون روز دنیا چه لجنزاری باید باشه... اینجا امید گلستان شدن هست اما اونجا چی... تو رو خدا این حرفارو نزنید... این مملکت صاحب داره... خدا نکنه صاحبش همه مونو به خودمون ببخشه...

[ بدون نام ] جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:09 ب.ظ

http://www.2to7.blogfa.com/

[ بدون نام ] جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ب.ظ

خدایا بین ما و عزیز جدایی نینداز...

میثم شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:40 ق.ظ

وقتی وحشیانه به پیکر اخلاق می تازند...
وقتی توجیه رفتارشان، حالمان را به هم می زند...
وقتی عدالت، دستاویز مشتی رند می گردد...
محمد، همان بهتر که نیستی و نمی بینی...همان بهتر که انتخاب بین بد و بدتر، تمام روز تو را پر نمی کند...
محمد...دوست دارم رئیس جمهور کشورم کسی باشد که هنگامی که دروغ می گوید، اندکی...تنها اندکی شرم داشته باشد...کسی که وقتی دروغ می گوی، تمام وجودم را استحمار فرا نگیرد...
محمد...خوشا به حالت...دردم می آید!

MB شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:08 ق.ظ

نوشته اش خیلی قشنگ بود..ممنون!

http://www.2to7.blogfa.com/

... شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:50 ب.ظ

منم از انتخاب بین بد و بدتر متنفرم و متاسفانه همین کارو کردم اما مدت هاست که به این انتخاب ایمان اوردم . اینو حضورم بهم یاد داده نه نبودم... شاید اگر بودی الآن بهتر می دونستی که تکلیفت خیلی فراتر از نوشتن و یادآوری این دردهای همه گیره ... ما همه مون حسشون می کنیم... اما خودمونو بی تقصیر نمی دونیم... شاید تکلیف خودمونو فراموش کردیم که حالا به این روز افتادیم...
ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم ...
ما همه مون ایرانی هستیم... ایرانی...

[ بدون نام ] شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:43 ب.ظ

:)

F.F شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:11 ب.ظ

من با ... موافقم .کاش تو ایران بودی و خودت می دیدی و لمس می کردی که چه فضاییه!مصداق جنگ جمل تو ایران به راه افتاده.ادم وقتی تاریخ اسلام و می خونه خیلی سریع و راحت جبهه حق و باطل رو از هم تشخیص می ده و قضاوت میکنه ولی الان که تو زمان خودمون مصداقش به وجود اومده که تصمیم گیری رو خیلی سخت کرده... اینقدر باطل قشنگ لباس حق بر تن می کنه که ادم با تمام وجودش شک می کنه! اینقدر ادمهای غافل و خوابم زیاده که نگو.... خدا خودش از روی لطفش کمکون کنه...

BH شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:31 ب.ظ

و هنر اینه که در این جو به قول خودتون باغ وحش باشین
و آدم بمونین در میانه این همه...
و هنر اینه که در این جو باشین و مواظب باشین
که به خطا نرین یا خطا به شما نره!
..
عجب شیطان ..ماهرانه،
باطل رو حق جلوه میده و حق رو باطل.
زشت رو زیبا،و زیبا رو زشت!

در این شرایط ما به خدا باید پناه ببریم و بس!

مونس یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:21 ب.ظ http://zire-derakhte-arezoo.blogfa.com

سلام
ممنون از حضورتون و خوشبختم از آشناییتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد