تقدیم به صادق محیط برای آن همه باران های پاک و صادقــانه

و ان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک ...
 میگویند..چرا می نویسم!..وقت را بیهوده تلف میکنم..برای چه نتیجه ای..اشتباه همین است..من بی انتظار هیچ نتیجه ای مینویسم..و مگر جز این آموخته ایم؟.. که در کردار و گفتار در پی چیزی نگردیم که به چشم بیاید ..آنچه اصل است از دیده  پنهان است ..  تمام اعجاز کویر در آن است که جایی در دلش چشمه ای پنهان دارد .... و تو چه می دانی کویر چیست ..من هم نمی دانستم تا قبل از آنکه قصه های شیرین آن پسرک روستایی با نی لبک کوچکش را نشنیده بودم..نپرس که  هر قصه ای  در هر روایتی به پایانی می رسد و من هزار قصه دیدم بی پایان . که انتهایی نداشت ... که ابتدایی نداشت ...من ایمان دارم به خلوصی که هیچگاه از بین نخواهد رفت..به جاودانگی همه ی پاکی ها هر چند کوچک ایمان دارم.. باشد که این خاک ،  روزی دوباره  ... طنین گامهای عاشقانه ای  را  بر خود حس کند . باشد ... باشد که این خاک روزی عاشقانه در انتظار نگاه مردی باشد . مردانی ...همین است ... همین است که فکر می کنم هنوز باید قصه گفت
بل الرفیق الاعلی
انگار روز ها را تنها با این قرآنهای دم غروب که می پیچد توی هواست اندازه می گیرند . انگار این همه دقت ، این همه سعی در اثبات رفتن روزها همه هیچ بوده است ... دم غروب است و این بار این نامه را خالی از هر لحنی ، از هر طنین صدایی ، این بار  این نامه را ساده ساده می نویسم . مثل تمام چیزها که ساده شروع شد ... مثل تمام چیزها که هیچ کس برای آمدنشان فکری نکرد ، مثل خیلی چیزها که یک روز چشم باز کردیم و دیدیم هستند ... مثل تمام آنها ... مثل تمامشان

 

دانی که مردان مسافر کم شکیبند

هم در زمین هم آسمان ، هر جا غریبند ....

دانی که در غربت سخن ها عاشقانه است
 
این فصل را با من بخوان باقی فسانه است ...


و توکل علی الله..و کفی بالله وکیلا


آه باران..
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما...

نگاه مبهوت ماه

بر این فاصله ی فرسوده 

نشان قدمهایمان را می سرود

بی تو !
بغضی سنگین
در سینه آسمان
نشسته است...

نمی دانم چرا اینقدر همین کلمات ساده عمیق هستند که بی وقفه بر دل مینشینند..

De tierra lejana  Venimos a verte
Nos sirve de guia La Estrella de Oriente

Estribillo
O brillantestrella que anuncias la aurora No nos falte nunca tu luz bienhechora yen la tierra amor
Gloria en las alturas al Hijo de Dios Gloria en las alturas Al recien nacido que es Rey de los reyes Oro le regalo para ornar sus sienes Estribillo Como es Dios el Nino le regalo incienso Perfume con alma que sube hasta el cielo Estribillo Al Nino del cielo que bajo a la tierra Le regalo mirra que inspira tristerza Estribillo



امتحان عملیات واحد

بحث شیرین Adsorption 

 و آدمهای جالبی که عین Fixed bed ازکنار من رد میشوند!

دل خوش سیری چند؟

دستگاه مختصات کارتزین!
کلاغ پرور ترین (x,y) های دنیا!
منحرف ترین خم های زندگی..
فکر های آشفته و حزین
اثبات قضیه ی گرین!
نقطه های محو عشق..

بردار های امید بر دار میرود..و طناب های ایمان بر مدار تظاهر بسته شده اند..

زوایای عشق و خودخواهی متقابل به رأسند اما مساوی هرگز!


تشابه ایدز و خاله زنکی
هر دو پیدا کردن شریک جرم خیالی توسط متهمین است..

پیوند عمیق
PHD و HIV


روزگار غریبی است برادر!