اللهم انی اسالک ایمانا تباشر به قلبی..

گوشه گیر ای یار
یا جان در میان آور که عشق
تیر باران است..
یا تسلیم باید یا حذر..



اذ قال له ربه اسلم ..

پ.ن : زیر درخت ایستادم تا باران بند بیاید
شاید اگر درست چند سال قبل بود
زیر باران میدویدم تا نفسم...

پ.ن : من از راه های نرفته بر نمی گردم.
از این طعنه ها زیاد خورده ام
و زخم زبان هم زیاد شنیده ام..
اما به لطف خدا در دلم اثری نداشته
مطمئنم که خدا کمک مان می کند
و لینصرن لله من ینصره..

پ.ن : عیب شیرین دهنان نیست که خون میریزند
جرم صاحب نظران است که دل می بندند..

هوای ابری است و چشم های تو خوب بارانی...

فزت و رب الکعبه..

عشق ، قابیل است..قابیلی که سرگردان هنوز
کشته ی خود را نمی داند کجا پنهان کند...


اللهم متعالی المکان...

من درد تو را ز دست آسان ندهم...



هذا مقام العائذ بک من النار...

شاید هیچ وقت مثل این شب ها نگران نوشته هایم نبوده ام
که تو راضی باشی از سطر سطرش..از کلمه کلمه اش.
حرف هایم شاید تکراری باشد
اما محبت تو هر بار مثل باران تازه است..
می بارد و می شوید و ..انگار دوباره زنده می کند.
الحمدلله المالک الملک. مجری الفلک. مسخر الریاح.فالق الاصباح
دیان الدین. رب العالمین...

پ.ن :‌ آن شب را هیچ یادم نمی رود. همان شب که موسی
گریخته بود..همان شب که به یاد تو آرام شد..
و به دست تو برخاست..
الحمدلله علی طول اناته فی غضبه..
و هو القادر علی ما یرید..

الحمدلله الذی یجیبنی حین انادیه..

و الذین آمنوا اشدّ حب لله ..



پ.ن : گفت از اسم اعظم مرا اسمی بیاموز !
شیخ گفتش : کدام اسم را دیدی که اعظم نباشد؟

پ.ن : وقتی می خواند : ان الحسنات یذهبن السیئات
شوق عمیقی در دلم بود..

زندگی یک فرصت بی نظیر و نایاب است..